محل تبلیغات شما

آشیانه تنهایی



به عنوان یک درمانگر؛ سعی میکردم که به مراجعه کنندگان خود یاد بدهم که افکارشان عمیقا بر احوالشان تاثیر میگذارد و احساسات، رفتارها، اعتماد به نفس، انجام ویا عدم انجام ریسک های سلامتی و احساس ارزش وجودی و عزت نفس شان را در تمام عرصه های زندگی تغییر میدهد. افکار معمول بی شماری میتوانند تاثیر منفی و ماندگاری داشته باشند.

در زیر به ۳ مورد از این افکار و روش تغییر آنها که منجر به تغییرات زندگی مثبت میشود، اشاره میکنیم:

۱. من میترسم…پس نمیتونم

عجیب است که به راحتی میترسیم، و فکر میکنیم ” هیچ راهی برای تلاش و باور داشتن اینکه موفقیت را میتوان بدست آورد، وجود ندارد.”

یک فرد بسیار باهوش و بااستعداد بارها پیشنهاد ارتقا دریافت کرده بود؛ اگرچه او میخواست پیشرفت کند ولی از این فرصت ها استفاده نمیکرد چون از صحبت کردن در گروه های بزرگ و عموم میترسید و میدانست که در صورت قبول پیشنهادات، این کار جزئی از شغلش خواهد بود. بنابراین من یک روش برای تغییر این فکر او معرفی کردم: بترس ولی در عین حال انجامش بده.

این باعث شد که او به این فکر کند که ترس نباید مانع حرکت رو به جلو در زندگی شود. اکنون او میتواند ترس خود را شناسایی کند و به مقابله با آن بپردازد. به جای اینکه تصمیم بگیرد چیزهایی را که باعث برانگیختن ترسش میشوند را به راحتی کنار بگذارد، رفت تا مهارت های پایه صحبت کردن در جمع را یاد بگیرد تا در جلسات از آنها استفاده کند. ما یاد دادیم تا برای آرامش یافتن نفس بکشد، رسیدن به موفقیت را تصور کند و نسبت به گام های کوچک مثبت بیندیشد.

۲. من هرگز چیز یا کس بهتری را پیدا نمیکنم؛ همین خوب است

بسیاری از مردان و ن به علت داشتن این طرز فکر، دارای روابط ناکام و ناراضی و شغل های بن بست هستند.

Ralph Waldo Emerson میگوید: یک مراجعه کننده داشتم که رابطه ای طولانی مدت داشت و به وضوح نیازها و انتظاراتش در این رابطه برطرف نمیشد اما میترسید کس بهتری را پیدا نکند ویا نداشتن رابطه سبب ناراحتی و ناآرامی اش شود؛ بنابراین فکر میکرد باید این وضیعت را قبول کند.

راه حل جدیدی که پیشنهاد دادم این بود: نباید کنار بیاییم؛ نباید قبول کنیم؛ نباید از چیزهای بهتری که میتواند سراغمان بیاید چشم پوشی کنیم.

او باید قوی باشد و اعتماد به نفس خود را بالا ببرد، این او را قادر میسازد تا به رابطۀ ناکام خود پایان دهد. تنها ماندن میتواند حال او را بهتر کند؛ در واقع او با کنار گذاشتن کارهای زورکی که برای همساز شدن با شریک زندگیش انجام میداد، به زندگیش انرژی و واقعیت بخشید.

۳. تخت خوابم را آماده کردم، اکنون باید بخوابم!

بسیاری از خانواده ها و فرهنگ ها به ویژه نسل های قدیمی، این ایده را ترویج داده اند. هنگامی که تصمیمی میگیرید، فکر میکنید دیگر نمیتوانید از آن منحرف شوید ویا ذهنتان را تغییر دهید؛ در نتیجه در صورت انجام، با ضعیفی و شکست مواجه میشوید.

Ralph Waldo Emerson میگوید: یک مراجعه کننده وکیل داشتم که ۳۰ سال بود که به وکالت می پرداخت ولی از شغل خود متنفر بود. او این شغل را به خاطر رضایت و خوشحالی پدرش( که او نیز وکیل بود) انتخاب کرده بود. او از اول میدانست که این شغل با خود حقیقی او سازگاری ندارد و هنگام ورود به دانشکده حقوق و سپس استخدام در شرکتی، متوجه شد که به دام افتاده است.

او تصمیم جدیدش را گرفته بود: تصمیم به ایجاد تغییر نشانۀ شجاعت و قدرت است و این حق من است که این کار را انجام دهم.” این به او اجازه داده بود تا به حس و عقل درونی خود گوش دهد. زیاد طول نکشید که فهمید آنچه همیشه میخواسته انجام دهد، تدریس درس تاریخ در دبیرستان بود. او شجاعت خود را جمع کرد و همۀ مخالفان خود را نادیده گرفت؛ و ۲ سالی است که در مدرسه ای خصوصی تدریس میکند و به گونه ای که تاکنون خوشحال نبوده، خوشحال است.


برای شروع بیایید به اخبار دنیای اطراف خود توجه کنیم. نود و نه درصد از اخبار، تأثیر خاصی بر زندگی شما نداشته و کوچک‌ترین دخالتی در آرزو‌ها، اهداف و چشم‌انداز‌های شما ندارند. این وقایع تنها ممکن است سبب سرخوردگی و ناراحتی شما شوند. لذا تنها سعی کنید تا اخبار را از منابع ویا دسته‌هایی دریافت کنید که می‌دانید به‌دردتان خورده و تأثیری در زندگی‌تان ایفا می‌کنند. هرگز آب گل‌آلود داخل لیوان خود نریزید! در واقع بیش‌تر مردم دنیا بخش قابل توجهی از زمان خود را صرف خواندن و شنیدن موضوعاتی می‌کنند که تنها موجب ناراحتی و بیمار شدن افکار و روحشان می‌شود. روح‌تان را عاری از موضوعات منفی نگاه دارید.

از زمان خود به‌درستی بهره‌برداری کنید

حذف ورودی‌های منفی به‌تنهای برای داشتن روحیه‌ای بهتر و روحی با‌طراوت‌تر کافی نخواهد بود. برای حرکت کردن در مسیر مثبت، باید ابتدا تمام بدی‌ها را بیرون بریزید و جای آن‌ها را با خوبی‌ها و انرژی مثبت پر کنید. مثالی می‌زنیم. سالیانه مردم آمریکا حدود ۱۸۰۰ کیلومتر را با اتومبیل‌های شخصی خود طی می‌کنند. این مسافت معادل با صرف بیش‌از ۳۰۰ ساعت زمان برای رانندگی خواهد بود. این موقعیت را غنیمت شمرده و اتومبیل خود را تبدیل به دانشگاه خود کنید! می‌توانید از فایل‌های صوتی آموزشی بهره ببرید. این فرصت می‌تواند سالیانه سودی معادل با یادگیری دو ترم دانشگاهی را به همراه داشته باشد.

ارتباطات: چه کسانی بر روی شما تأثیر می‌گذارند؟

پرندگان هم‌نوع با یکدیگر به پرواز مشغول می‌شوند. افرادی که عادت به همکاری با آن‌ها دارید، گروه مرجع» شما نامیده می‌شوند. بنا بر تحقیقات روان‌شناس مشهور، دکتر دیوید مک‌کل‌لاند از دانشگاه هاروارد، گروه مرجع شما ۹۵ درصد از موفقیت یا شکست‌تان را در زندگی مشخص می‌کنند. جالب است یکی شدن با گروه مرجع توسط خود فرد قابل شناسایی نیست. علت این موضوع عدم هدایت به سمتی خاص است. در واقع شما در طول زمان و به آهستگی تغییر می‌یابید و این موضوع از دیدتان پنهان خواهد ماند.

قطع ارتباط

در صورتی که فرزندی داشته باشید، آن‌ها را در برابر تأثیراتی که ممکن است از دوستانشان بگیرند، محافظت می‌کنید. زیرا از خطراتی که به‌طور بالقوه بر روی فرزندتان دارند آگاهی دارید. این اصل ساده می‌بایستی در مورد خود‌تان نیز مورد استفاده قرار گیرد. در همین لحظه نیز به این موضوع آگاهی دارید که افرادی هستند که نیاز است همین حالا با آنان قطع ارتباط کنید! این گامی ساده برای برداشتن نیست، اما قدمی بسیار حیاتی و مهم به‌شمار می‌رود. در واقع می‌بایستی از تأثیر نامطلوبی که بر شما می‌گذارند درس گرفته و به‌منظور بهبود کیفیت زندگی‌تان رابطه‌هایتان را مورد بازبینی قرار دهید. به‌طور مثال به‌راحتی می‌توان افرادی را که از پیشرفت و زندگی مثبت امتناع می‌کنند را از گروه مرجع حذف نمود!

بیان راه‌هایی برای بهبود وضعیت زندگی همواره مورد بحث بوده است. اما حقیقت غیرقابل انکار، عمل کردن به راه‌کار‌ها و شخصی‌سازی آن‌ها خواهد بود. پس شما نیز از همین امروز تصمیم خود مبنی بر ارتقای سطح کیفی زندگی خود را به اجرا بگذارید تا تأثیرات شگرف آن بر موفقیت‌تان در کوتاه‌ترین زمان ممکن نمایان شود.


در همه‌ی رابطه‌ها دعوا داریم و اگر استثناییمی‌شناسید به ما معرفی کنید! با این حال، مطالعه‌ی جدیدی روی ۱۲۱ زوج نشان می‌دهدکه زوج‌های خوشبخت راجع به مسائل خاصی با هم دعوا می‌کنند.

این زوج‌ها همگی رابطه‌ی خود را رضایت‌بخش توصیفکرده و احساس خوشبختی در زندگی داشتند و بیشتر تمایل به دعوا بر سر مسائلی دارندکه از لحاظ عملی قابل حل است: برای مثال، چه کسی کارهای خانه را انجام دهد یااوقات فراغت چگونه سپری شود.

مشکلات حل نشدنی تری مثل مسائل پیرامون مذهب یاخویشاوندان کمتر در این رابطه‌ها مورد بحث قرار می‌گیرد. به همین خاطر محققان می‌گویندکه یکی از رازهای داشتن رابطه‌ی موفق نداشتن یا اجتناب از بحث و گفتگو راجع به چیزهاییاست که به نظر نمی‌آید مسیر مشخصی برای حل و فصل آن‌ها وجود داشته باشد.

زوج‌های خوشبخت تمایل دارند رویکردی در جهت حل مناقشاتدر پیش بگیرند، و این واقعیت حتی در مورد موضوعات انتخابی برای دعوا کردن هم صادقاست.

محققان بدین منظور دو گروه از زوج‌ها را موردبررسی قرار دادند: یک گروه با ۵۷ زوج با سن ۳۰ تا ۴۰، با میانگین زندگی مشترک ۹ساله، و یک گروه با ۶۴ زوج با سن بالای ۷۰، با میانگین زندگی مشترک ۴۲ سال.

وقتی از این افراد خواسته شد تا علت دعواهایخود را بر حسب اهمیت آن‌ها لیست کنند، زوج‌های هر دو گروه صمیمیت، تفریح، خانه‌داری،برقراری ارتباط و پول را به عنوان جدی‌ترین عوامل معرفی نمودند (البته سلامت، برایزوج‌های مسن نیز مد نظر بود).

در هر دو نمونه حسادت‌ورزی، مذهب و خانواده درپایین فهرست قرار داشتند. تمرکز بر مسائلی که راه‌حل مشخصی دارند، باعث ایجاد حسامنیت در آن رابطه و دستیابی به موفقیت مشترک می‌شود.

برخلاف این، گفتگو درباره‌ی چیزی مثل صمیمیت می‌تواندبه ایجاد حس آسیب‌پذیری یا شرمندگی بیانجامد.

زوج‌هایی که سابقه‌ی طولانی‌تری در زندگی مشترکداشتند دعواهای کمتری به یادشان می‌آمد و با مشکلات جدی کمتری روبه‌رو شده بودندکه شاید نشانه‌ای از گذر سال‌ها و خو گرفتن بیشتر با هم باشد.

صرفاً به منظور شفاف‌سازی، مهم است که ایننمونه‌ی ۱۲۱ زوجی را به همه تعمیم ندهیم. تازه‌کارها همیشه خودشان خوشبخت می‌دانندو ما نمی‌توانیم به صورت عینی خوشبختی آن‎ها را مشاهده کنیم وهمچنین خوشبختی در یک رابطه یک چیز عینی است.

البته باید این را هم بگوییم که این مطالعه هیچگروه شاهدی از زوج‌های بدبخت” ندارد که با آن‌ها مقایسه صورت گیرد. ولیآن جا که کس است، یک حرف بس است:

توانایی افتراق قائل شدن بین مشکلاتی که نیازبه حل شدن دارند و آن‌هایی که فقط باعث اوقات تلخی می‌شوند، یکی از مسائل کلیدی درداشتن رابطه‌ای پایدار و شاد می‌باشد.


مهارت مقابله با هیجان


هیجان چیست؟

 هیجان کلمه ای است که در روانشناسی برای بیان تمام حالات احساسی و روانی مثبت و منفی و علایم جسمانی و روانی همراه آن به کار می رود. برخی هیجان ها عبارتند از: خشم، ترس، عشق و محبت، تنفر، امید، نا امیدی، نگرانی، احساس حقارت، غرور، غم و اندوه، شادی، تعجب، شرم، پشیمانی، دلسوزی و .

 

مدیریت هیجانی

مهارت مدیریت هیجان، فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده، به نحوه تأثیر آنها بر رفتار پی ببرد و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد. افراد دارای هوش هیجانی قادرند از هیجانات به نفع خود و روابط شان استفاده کنند.

 

چگونگی افزایش مهارت مدیریت هیجان ها

 

- افراد باید درباره احساسات و هیجانات خود اطلاعات کامل پیدا کنند. توصیه می شود در جلسات گروهی درباره هیجان ها مثل شادی و غم، عشق و تنفر، ترس، شجاعت و. گفت و گو شود.

- هیجان های خویش را بپذیریم، ولی به آنها گوشزد کنیم ما میزبان آنها هستیم و اجازه ندارند هر کاری دوست دارند انجام دهند.

- رفتارهای هیجانی مطلوب - همدلی، نگرش مثبت و کنترل تنش - را در خود تقویت کنیم.

- محیط و فضایی سرشار از امنیت خاطر و حمایت فراهم سازیم: برای احساسات خود ارزش قایل شده و آنها را بشناسیم.

- به جای نام گذاری بر روی افراد با صفات گوناگون ( دست و پا چلفتی، دیوانه، ترسو.) احساسات آنان را نام گذاری کنیم ( مثل این که خشمگین هستی، به نظر می رسد کمی احساس ترس می کنی).

- برای شناخت دیگران، دستور دادن، تنبیه، قضاوت، سخنرانی، نصیحت و تهدید کارساز نیست، گوش دادن به آنها می تواند مؤثر باشد.

- آموزش روش های تمدد اعصاب و تمرکز بر تنفس، در مدیریت هیجانات پر انرژی مثل خشم و تنفر موثرند.

این توانایی فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص داده،نحوه تأثیر هیجان ها بر رفتار را بداند و بتواند واكنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد.

 

 

توصیه هایی برای بهتر کنترل کردن هیجانات

 ۱- شناخت هیجان های خود و دیگران

۲- مقابله با ناکامی -خشم-بی حوصلگی-ترس و اضطراب

۳- داشتن تفکر مثبت

۴- استفاده از شیوه های آرام سازی

۵- بیان کردن هیجان به شیوه ای سازگارانه

۶- تغییرمحیط یا تغییر خود

۷- شیوه های به کار بردن حل مساله

 

مهارت مقابله با خلق منفی ( خلق منفی شامل سه حالت خلقی خشم و اضطراب  ، افسردگی است )


ادامه دارد


همزمان با ورود کودکان به دنیای نوجوانی و جوانی و آشنایی اذهان کنجکاو آنان با مقوله رمز آلود ” ” ، سهل الحصول ترین منبع اخذ اطلاعات جنسی کتب ، مجلات و فیلم به نظر میرسد . چرا که بحث پیرامون زندگی جنسی در برنامه کاری خانواده ها جایی نداشته و معمولاً والدین از گفت و شنود های جنسی به نحوی شانه خالی میکنند و آموزش های جنسی بر دوش رسانه های گروهی منتقل میگردد.

در این راستا کتب ، مجلات و فیلم هایی که صرفاً نقش برانگیزانندگی جنسی داشته و با در معرض دید گذاشتن صحنه ها ی ی سعی در تهییج جنسی افراد داشته تصویر واقعی از رفتار جنسی و مخاطرات آنرا منعکس نمی نمایند لذا نقشی بس مخرب در انجام رفتار های جنسی ریسکی و مخاطره آمیز نوجوانان میتوانند داشته باشند.
نوجوانانی که بیش از سایر گروه همسال خود در معرض صحنه های جنسی قرار میگیرند نرخ اشتغال پیش رس در انجام رفتار جنسی در آنها بالاتر بوده ، درصد حاملگی های ناخواسته در بین آنان فزونی داشته و آگاهی از مخاطرات انجام رفتار جنسی و بیماری های جنسی در آنها کمرنگ گزارش گردیده است.

نظر به اینکه نوجوانان روزانه چیزی معادل 4 ساعت از وقت خود را به تماشای تلویزیون و یا کامپیوتر صرف میکنند لذا بیشترین امکان رویارویی با صحنه های از این کانال برای آنان مهیا میگردد . حال آنکه آنچه در نمایش این صحنه ها از نظر دور مانده و سازندگان این دسته از فراورده ها اامی در تاکید بر آن نمی بینند گوشزد کردن مخاطرات برقراری رابطه جنسی است .

رفتارهای جنسی زود هنگام ، مبادرت به بدون محافظت و همچنین ابتلا به بیمارهای مقاربتی در نوجوانانی که شرایط زیر را دارند بیشتر دیده شده است :
ـ فاقد دو والد میبودند و یا تنها با یک والد زندگی میکردند
ـ اصول انضباطی و تربیتی در خانواده آنها جدی گرفته نمیشده است
ـ زمان زیاد به تماشای تلویزیون اشتغال میداشتند

ـ از ضعف اعتماد به نفس در رنج می بوده اند
ـ نمرات درسی مناسب ویا موفقیت های ورزشی و هنری خاصی را در سابقه خود نمیداشتند
ـ از اختلال توجه در رنج می بوده اند
ـ و فاقد توانایی برقراری رابطه کلامی و عاطفی با والد یا والدین خود بودند

نظر به اهمیت مراقب های روانی جنسی نوجوانان از سوی خانواده ها ، ذکر نکات زیر ضروری به نظر میرسد:
ـ تنظیم قوانین انظباطی در منزل ( شامل میزان مجاز استفاده از رسانه های گروهی )
ـ تلاش در جهت به حد اقل رساندن تماشای تلویزیون یا کامپیوتر
ـ نظارت دقیق بر محتوای کلامی ، تصویری یا عملی برنامه های در حال مشاهده

ـ همراهی با نوجوان در تماشای برنامه های حساس ، به منظوربازگو کردن و راهنمایی نکات خاص تربیت جنسی
ـ تلاش در جهت ایجاد فضای امن و راحت مکالمات جنسی در کانون خانواده
ـ تحکیم روابط بین فردی و رشد روحیه اعتماد و صمییمت در باب مسائل جنسی
ـ بهره وری از جدید ترین یافته های علمی جنسی به منظور تعلیم و راهنمایی نوجوانان

ـ از سویی بر تمامی وسائل ارتباطات جمعی است که دست از صرفاً تهییج جنسی بینندگان برداشته تنها به ارائه صحنه ها و تصاویر جنسی اکتفا ننموده و در کنار تعریف به ظاهر ساده و لذت بخشی که از رابطه جنسی ارائه گر میباشند به خطرات و پیامدهای برقراری رابطه جنسی ریسکی نیز اشاراتی داشته باشند .

سه نکته اساسی که رعایت آن سوی رسانه های گروهی به رشد فرهنگ جنسی نوجوانان کمک میکند عبارتند از: بیان هدف افراد از برقراری رابطه جنسی ، ارائه تعریف صحیح وواقعی از رابطه جنسی ، شروط لازم الاجراء در برقراری هر رابطه جنسی اعم از : شناخت شریک جنسی ، استفاده از وسایل پیشگیری ، شناخت بیماریهای مقاربتی و راههای مقابله با آنها .



میزان شرکت در کلاس‌های تناسب اندام در افرادی که از این روش ایجاد انگیزه استفاده می‌کنند، به میزان ۹۰ درصد بیشتر است.

مطالعه‌ای جدید نشان می‌دهد که رقابت، یکی از بهترین روش‌های افزایش انگیزه است.

در این مطالعه نشان داده شد که رقابت خیلی بیشتر از حمایت و پشتیبانی، در افزایش انگیزه مؤثر است. حمایت عاطفی بیش از حد، حتی ممکن است اثر مع داشته و منجر به کاهش انگیزه شود.

هدف آزمایش، تشویق دانشجویان به شرکت در کلاس‌های تناسب اندام دانشگاه بود، و از طریق نوعی شبکه اجتماعی اینترنتی، مدیریت و اجرا شد.

محققان در این آزمایش اجتماعی، اثرات چند نوع تعامل اجتماعی مختلف در بین شرکت‌کنندگان را مورد بررسی قرار دادند. بعضی از این تعاملات حالت رقابتی داشتند، و بعضی هم نه.

نتایج نشان داد که در زمان‌هایی که نوعی حس رقابت در میان افراد شکل می‌گرفت، تمایل و انگیزه افراد به شرکت در کلاس‌ها به میزان ۹۰ درصد افزایش می‌یافت.

دکتر Damon Centola، یکی از مؤلفان این مطالعه، می‌گوید:

تفکر خیلی از افراد در مورد رسانه‌های اجتماعی این است که هر چه از مشکلات اجتماعی دیگران حمایت کنیم و برای آن‌ها دلسوزی کنیم، فرد مؤثرتری خواهیم بود. در حالی که نتایج مطالعه نشان می‌دهند که این ذهنیت درست نیست.

وقتی از رسانه‌های اجتماعی به نحو نادرست استفاده می‌شود، یعنی به جای یافتن راه‌حل برای مشکلات مربوط به سلامتی، از این مشکلات حمایت و پشتیبانی می‌شود، انگیزه افراد هم برای انتخاب شیوه سالم زندگی از بین می‌رود. در حالی که اگر این رسانه‌ها به نحو صحیح استفاده شوند، و موجب شکل‌گیری نوعی حس رقابت بین افراد شود، می‌توانند اثرات مثبت فراوانی در سلامتی افراد داشته باشند.»

چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی، مشاهده شد که اثر رقابت در ایجاد انگیزه برای تلاش بیشتر، حیاتی است.

دکتر Jingwen Zhang، مؤلف ارشد این مطالعه، می‌گوید:

قالب‌بندی تعاملات اجتماعی به صورت نوعی رقابت، می‌تواند به ایجاد هنجار‌های اجتماعی سالم در زمینه سلامتی، کمک کند.

حمایت و پشتیبانی اجتماعی، افراد را به ترحم‌طلبی عادت می‌دهد، که باعث دور شدن افراد از هدف مطالعه می‌شود.»

دکتر Centola نظر خود را در مورد اثر مع حمایت اجتماعی این‌گونه بیان می‌کند:

گروه‌های حامی می‌توانند اثر مع داشته باشند، چون توجه همه را به سمت افراد غیر‌فعال سوق می‌دهند، و موجب سرایت رفتار ناسالم آن‌ها به دیگران می‌شوند.

ولی در گروه‌های رقابتی، قالب روابط و تعاملات بین افراد، به صورت نوعی هدف‌گذاری مثبت است که توسط افراد فعال‌تر انجام می‌شود. این هدف‌گذاری‌ها موجب افزایش انتظارات افراد نسبت به سطح فعلی توانایی‌هایشان می‌شود.»

رقابت باعث می‌شود افراد خود را با بقیه مقایسه کنند، مقایسه باعث افزایش سطح انتظارات افراد از خود می‌شود، و در نهایت این انتظارات، موجب افزایش انگیزه افراد برای تلاش بیشتر می‌شود:

در یک محیط رقابتی، فعالیت هر یک از افراد باعث بالاتر رفتن انگیزه فعالیت تمامی افراد می‌شود. ولی حمایت و پشتیبانی اجتماعی برعکس رقابت است: رفتار‌های ناسالم، حتی از جانب یک نفر، باعث تشدید همین رفتار‌ها در بقیه می‌شود.

وقتی حتی یک نفر از فعالیت و ورزش دست می‌کشد، به نوعی به بقیه هم اجازه توقف می‌دهد، و به سرعت تمامی افراد را بی‌انگیزه می‌کند.»


فرض کنید در حال مصاحبه با یک مورد استخدامی جدید هستید، اما حس بعدی نسبت به او دارید. نمی‌توانید از تمرکز روی این حس دست بردارید؛ ولی چیزی در مورد این شخص احساس ناخوشایندی در شما برمی‌انگیزد. او رزومه کاملی دارد و به جز حس‌ششم شما همه چیز خوب و ایده‌آل به نظر می‌‎آید.

حال چه میکنید؛ آیا به حس‌ششم خود اعتماد خواهید‌کرد؟

در چنین شرایطی، عکس‌العمل طبیعی و اولیه شما شک کردن به این حس خواهد‌بود. تحقیقات نشان می‌دهد؛ مصاحبه‌‌های استخدامی شاخص ضعیفی جهت سنجش میزان کارورزی آینده فرد در آن حرفه است.

متاسفانه اغلب مدیران به حس‌ششم خود بیشتر از عقل و تفکر منطقی بها می‌دهند و بدون توجه به توانایی‌ها و استعداد فرد، کسانی را که حس خوشایندی در آن‌ها برمی‌انگیزد را استخدام کرده و به عنوان عضوی از گروه خود می‌پذیرند.

هر چند در شرایط دیگر، گاه اعتماد کردن به این بصیرت درونی برای تصمیم‌گیری، عاقلانه به نظر می‌آید.

تحقیقات نشان می‌دهد، مدیران تجاری اکثرا نمی‌دانند چه وقت به این حس اعتماد کرده و چه وقت از عقل خود یاری به جویند.

در حالی که قسمت عمده این نوع از تحقیقات بر روی مدیران و کارگزاران متمرکز است، یافته‌های جدید حاکی از آن است که این مشکل در پزشکان و افراد مشغول در دیگر حرفه‌ها نیز صادق است.

این مشکلی است که من هنگام ارائه مشاوره به شرکت‌ها؛ جهت چگونگی مدیریت روابط در محیط کار، با آن مواجه می‌شوم.

تحقیقاتی انجام گرفته در رابطه با تصمیم‌گیری، نشانه‌هایی در مورد اعتماد کردن یا نکردن به این حس در بردارد.

حس‌ششم یا منطق

عکس‌العمل‌های این حس ریشه در ناحیه‌ای ابتدایی، احساسی و مرتبط با درک مستقیم در مغز دارد؛ این بخش از مغز نقش مهمی در جهت بقا در زندگی اجدادان ما داشته و وفاداری به قبیله و تمایز دوست از دشمن نقش به سزایی در رشد و تعالی در چنین محیطی دارد.

اما در زندگی امروزه، بقای انسان متمدن در خطر کمتری نسبت به اجداد پیشین خود است؛ بنابراین این حس بر طبق اطلاعات نادرست بدست آمده از محیط ما را وادار به اتخاذ تصمیماتی در جامعه و محیط‌کار می‌کند.

به عنوان مثال؛ آیا فرد ذکر شده جهت استخدام دارای جنسیت، نژاد و پس‌زمینه اقتصادی-اجتماعی یکسانی با شماست؟ حتی نکات ریزی از قبیل داشتن سلیقه یکسان در پوشش، یا داشتن طرز گفتار یکسان می‌تواند تاثیر به‌سزایی در ارزیابی و مقایسه این فرد با داوطلبان دیگر داشته‌باشد.

براساس تحقیقات انجام شده در زمینه ارتباطات غیرکلامی؛ ما نسبت به کسانی که دارای تن صدا و حرکات دست و بدن یکسانی با ما هستند، تمایل بیشتری نشان می‌دهیم. همانطور که پیش از این در مورد تاثیرات این حس بر بقای اجدادان‌مان بحث کردیم؛ احساسات درونی ما، اشخاص با مشخصات فوق را بمانند اعضایی از یک قبیله پنداشته و احساسی دوستانه را در خود نسبت به آن‌ها حس می‌کنیم و احترام، نسبت به این افراد در وجودمان شکل می‌گیرد.

این عکس‌العمل سریع و غیرارادی احساسات ما؛ گواه نقش ناحیه ناخودآگاه مغز، یکی از دو بخش موثر بر تفکر،  بر رفتار ما است. در بیشتر موارد این بخش نقش به سزایی در اتخاذ تصمیمات درست و مناسب دارد اما گاهی اوقات مسئول برخی از اشکالات تفکری ما، که دانشمندان آن را با عنوان تعصبات شناختی می‌شناسند، است.

دستگاه تفکری بعدی، که با عنوان سیستم خودآگاه شناخته می‌شود، بخش خودآگاه و متفکر مغز است. این سیستم کمی با تاخیر به کار می‌افتد اما می‌تواند خطاهای ایجاد شده توسط بخش ناخودآگاه را تصحیح نماید. بدین گونه ما می‌توانیم خطاهای ایجاد شده توسط این بخش را در محیط‌کار، روابط اجتماعی و دیگر زمینه‌های زندگی تصحیح کرده و تصمیمات گرفته شده را هدایت نماییم.

توجه نمایید سیستم ناخودآگاه و خودآگاه ذکر شده در بالا تنها بیان ساده‌ای از یک روند پیچیده ایجاد شده در مغز است که در جوامع علمی و در میان محققان و دانشمندان، شک و شبهه‌هایی در زمینه نحوه عملکرد آن وجود دارد.

در هر حال، پیشرفت روزانه این سیستم نقش مفید و موثری در یاری رساندن به ما در ساماندهی افکار، احساسات و رفتار ما دارد.

بدون در نظر گرفتن بخش تعهد و وفاداری به قبیله، ذهن ما اغلب دچار خطاهای موسوم به کژانگاری یا Halo effect می‌شود. این خطا باعث می‌شود تا برخی از خصوصیات خوشایند در مورد فرد مقابل را به تمام جنبه های شخصیتی او بسط دهیم، به این ایراد اثر هاله‌ای یا Halo گفته می‌شود. در مقابل این واکنش اثر Horn effect مطرح می‌شود در این حالت یک یا دو ویژگی منفی فرد مورد نظر، دیدگاه ما را در ارتباط با کل شخصیت او تغییر می‌دهد. دانشمندان این رخ داد را لنگر انداختن یاAnchoring می‌نامند؛ زیرا در این حالت ما بر طبق لنگر احساسات درونی خود به قیاس فرد مقابل می‌پردازیم.

برتری دادن به احساسات درونی

حال بیایید به مثال قبلی خود، در ارتباط با مصاحبه استخدامی بپردازیم.

اینطور در نظر بگیرید که او نیز در دانشگاه یکسانی با شما به تحصیل پرداخته است، این مسئله تمایل شما را نسبت به این فرد بیشتر خواهد‌کرد. اما تنها داشتن نقاط اشتراک فراوان با شخصی، به منزله آن نخواهد‌‌بود که او نیز در انجام آن حرفه به نحو ‌احسن عمل خواهد‌کرد یا فقط به این خاطر که فردی در برقراری رابطه دوستانه مهارت بالایی دارد بدین معنی نیست که مهارت‌های تکنیکی او نیز به خوبی مهارت‌های اجتماعی و مردمی او باشد.

بنابراین کاملا واضح و مبرهن است که این اندیشه و فراست درونی همواره یاری‌دهنده خوبی در جهت داشتن شایسته‌ترین انتخاب نخواهد‌بود. دانشمندان این حس را عاملی مشکل‌آفرین در انتخاب‌ها به حساب می‌اورند که نیازمند تنظیم و رسیدگی به منظور داشتن بهترین عملکرد را دارد. بها دادن بیش از حد به این حس آثار نامطلوبی بر محیط کار خواهد داشت و عرصه را برای تصمیمات گرفته شده از روی تعصب به عنوان مثال نسبت به نژاد، ناتوانی،جنسیت و مسائل جنسی گسترده تر خواهد کرد.

علی‌رغم آنکه تحقیقات مختلف انجام شده در این زمینه نشان می‌دهد؛ به منظور جلوگیری از اتخاذ تصمیمات متعصبانه، باید مصاحبه‌های شغلی بر طبق چارچوب و قوانین خاصی شکل بگیرد؛ متاسفانه مدیران تجاری و مسئولین بخش‌ سازماندهی نیرو‌های انسانی بدون تکیه بر چارچوب و قوانین، و بیشتر بر طبق احساسات درونی خود این نوع از جلسات را اداره مینمایند.

 بر اساس تعصب بیش از حد سیستم ناخودآگاه بر اعتماد به نفس فرد، و تمایل هر فرد به منظور اتکا بیش از اندازه بر روی توانایی تصمیم‌گیری خود، مدیران معمولا بر روی حس ششم خود در استخدام ها و دیگر تصمیمات تجاری بیش از استفاده از ابزار طراحی شده به منظور انالیز این نوع از تصمیم گیری ها حساب می‌کنند. در حالی که اساسا نتایج بدست امده به هنگام استفاده از این نوع ابزارالات، در کل بهتر خواهد بود.

بهترین راه حل در این باره پیش از استفاده از احساسات ریشه گرفته از زندگی قبیله‌ای اجدادانتان، بهره جستن از سیستم خودآگاه مغزتان است. تا تصمیمات گرفته شده به دور از تعصب و منطقی تر بوده و بهترین انتخاب را در مورد فرد استخدامی خود داشته باشید. می‌توانید مواردی را که هر داوطلب در آن با شما متفاوت است را یادداشت کرده و به آن‌ها نمره مثبت بدهید و یا یک مصاحبه‌ی استاندارد همراه با پرسش‌های مناسب که از تمام داوطلبین به شکلی یکسان پرسیده می‌شود، ترتیب دهید.

زمانی که ممکن است حق با حس‌ششم‌تان باشد

حال بیایید فرض دیگری را مطرح کنیم. تصور کنید شما فردی را در محیط کاری خود به مدت زیادی است که می‌شناسید؛ با او در پروژه‌های گسترده و مختلفی ‌همکاری داشته‌اید و تا حدودی با او در ارتباط هستید. در این صورت شما احساسات مشخصی نسبت به او داشته و پیش‌زمینه خوبی نسبت به او در ذهن خود دارید.

حال فرض کنید با این فرد به منظور یک همکاری احتمال به بحث نشسته اید. به دلایل نا مشخصی احساس ناخوشایندی در خود احساس می‌کنید. حال خوشی دارید، به اندازه کافی استراحت داشته‌اید و در کل حالتان خوب است و از آنجایی که هیچ کم و کاستی به نظر نمی‌آید نمیتوانید دلیل این حس ناخشنودی خود را در این ارتباط، بیابید. پس چه اتفاقی افتاده است؟

احتمالا حس درونی‌تان به نشانه‌های ظریفی در مورد برخی مشکلات این مصاحبه پی برده است. شاید او نگاهش را می‌د و به چشمان شما نگاه نمیکند و یا کمتر از معمول لبخند می‌زند. احساسات درونی ما توانایی بالایی در تشخیص این سیگنال‌ها داشته، تا بتواند نشانه‌های طرد شدن از قبیله را به خوبی دریابد.

شاید این مورد مسئله مهمی نباشد. ممکن است او روز بدی داشته است و یا شب قبل خواب کافی نداشته است. و یا شاید میخواهد چیزی را از شما پنهان کند. مردم وقتی دروغ می‌گویند رفتاری همانند ناراحتی، اضطراب و طرد شدن از خود بروز می‌دهند که به سختی می‌توان دلیل هر کدام از آن‌ها را یافت.

در کل در چنین شرایطی، این بهترین زمان برای جدی گرفتن احساسات درونی‌تان است و شاید لازم باشد کمی مشکوک‌تر از معمول باشید.

حس ششم و یا هرآنچه از آن تحت نام احساس درونی عنوان کردیم، وجود آن به منظور تشخیص برخی مشکلات و انجام تصمیم‌گیری‌ها ضروری است. با این وجود در اغلب اوقات به هنگام مواجه شدن با تصمیمات اساسی در مورد کار و روابطمان به منظور داشتن بهترین انتخاب بهتر است بیشتر به عقل خود رجوع کنیم تا این نوع از احساسات.


انواع اختلالات رفتاری چیست؟
اختلالات رفتاری ممکن است به چند نوع تقسیم شود که شامل موارد زیر است:
اختلالات اضطرابی اختلالات رفتاری مختل کننده اختلالات تبعیض آمیز اختلالات عاطفی اختلالات رشدی مستمراختلال کمبود توجه بیش فعالی (ADHD)طبق تعریف مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها، ADHD شرایطی است که توانایی فرد را برای تمرکز و کنترل رفتارهای تکانشی مختل می کند یا ممکن است فرد را بیش از حد تحت تأثیر قرار دهد.ADHD در پسران شایع تر از دختران است. طبق گفته مرکز پزشکی وکسنر در دانشگاه ایالتی اوهایو، مردان دو تا سه برابر بیشتر از خانمها در معرض ابتلا به ADHD هستند.اختلال رفتاری احساسیاختلال رفتاری احساسی بر توانایی شاد بودن فرد، کنترل احساسات و توجه تأثیر می گذارد. طبق گفته دانشگاه گالودت، علائم اختلال رفتاری هیجانی شامل موارد زیر است: اعمال احساسات نامناسب در شرایط عادی مشکلات یادگیری که ناشی از یک عامل دیگر مانند عدم سلامتی نیست مشکل در روابط بین فردی، از جمله روابط با معلمان و همسالان احساس کلی ناخشنودی یا افسردگی احساس ترس و اضطراب در مسائل شخصی یا مدرسهاختلال مخالفت مبارزانه (ODD)به گفته موسسه سلامت روان انتاریو، ODD یک اختلال رفتاری است که با علایم نگرش خصمانه، تحریک پذیر و بدون تعامل در کودکان مشخص می شود. كودكان مبتلا به ODD ممكن است به طور واضحی دچار احساس نفرت و کینه آزار دهنده نسبت به یک شخص یا یک چیز باشند و معمولاً اقدامات منفی خود را در مقابل آن به نمایش میگذارند.اضطراباضطراب یک احساس عادی است و همه افراد در برخی از مراحل زندگی خود احساس اضطراب می کنند. با این حال، طبق برخی از تحقیقات کلینیک مایو، اضطراب ممکن است به حدی برسد که زندگی روزمره را تحت تاثیر قرار دهد. این احساس ممکن است باعث بی خوابی و تأثیر منفی بر عملکرد شخص در محل کار یا مدرسه شود. اختلالات اضطراب بیش از اضطراب معمولی فرد را درگیر میکند. این اختلال رفتاری شرایط جدی برای سلامت روان است که نیاز به درمان دارد. 

راه‌های پیشگیری از روابط مثلثی کدام‌اند؟ فکر کردن به روابط مثلثی و خیانت همسر، نگرانی‌های زیادی را برای خانم‌ها به وجود می‌آورد؛ نگرانی از این که شخص سومی وارد زندگیشان شود و هر آنچه که در طول زندگی مشترک ساخته‌اند، ویران سازد. به همین دلیل اقدام برای پیشگیری از خیانت و بروز روابط مثلثی اهمیت می‌یابد. آیا راهی برای پیشگیری از خیانت، یا مورد خیانت واقع شدن هست؟ روابط مثلثی به روابطی گفته می‌شود که سه نفر به نوعی با یکدیگر در یک نوع رابطه جنسی درگیر هستند. در این مقاله ما هم راهکارهایی برای پیشگیری از روابط مثلثی و هم راهکارهایی برای جلوگیری از خیانت کردن ارائه می‌دهیم.


روابط مثلثی

روابط مثلثی به روابطی گفته می‌شود که در آن زوجین برای حل مشکلات خود نفر سومی را وارد رابطه می‌کنند. برای مثال زن و شوهری که اختلافات شویی دارند و یکی از طرفین از این اختلافات ناراضی است، به جای تمرکز روی حل کردن مسائل، وارد یک رابطه موازی می‌شود و به انواع خیانت روی می‌آورد. در واقع شخص سعی دارد تا کمبودهای خود در رابطه را، با فرد دیگری جبران کند.
روابط مثلثی حالت‌های مختلفی به خود می‌گیرند، ممکن است زن و شوهر حتی آگاهانه فردی را وارد رابطه جنسی خود کنند. به طور کلی روابط مثلثی خیانت محسوب می‌شود. در این روابط آسیب‌های ناشی از خیانت نیز انکار نشدنی است. در این زمینه مطالعه مقاله درمان خیانت جهت پیشگیری و یا کاهش آسیب‌ها می‌تواند مفید باشد.


نفر سوم فردی است که معمولا آگاهانه وارد رابطه یک زوج می‌شود و با علم به این موضوع رابطه‌اش را با یکی از طرفین ادامه می‌دهد. اگر احساس می‌کنید اخیرا به فردی علاقمند شده‌اید که می‌دانید در یک رابطه ثابت مثل ازدواج است یا اگر اخیرا احساس نزدیکی بیشتری به این فرد می‌کنید، می‌توان گفت اوضاع نگران کننده است. بررسی کنید ببینید این مدل نزدیک شدن در حیطه چهارچوب‌های پذیرفته شده و تعریف شده برای یک دوستی یا همکاری ساده با جنس مخالف است یا از آن فراتر رفته است. اگر فراتر رفته است آن را بیشتر بررسی کنید. 

 

نقش همسر در پیشگیری از روابط مثلثی

اگر شما اخیرا احساس می‌کنید کیفیت زندگی و رضایت شوییتان کم شده، فانتزی‌ها و تکانه‌هایی در خود یا همسرتان احساس می‌کنید که به دیگران نزدیک شوید؛ برای پیشگیری شناسایی دلایل خیانت به همسر و آگاهی از نشانه‌های خیانت مفید خواهد بود. در ادامه توصیه‌هایی برای جلوگیری از این امر ارائه داده‌ایم:

راه‌های پیشگیری از روابط مثلثی

1_مهم‌ترین دلیلی که باعث خیانت می‌شود، از بین رفتن صمیمیت بین زوجین است. زندگی مشترک مثل کاشتن یک بذر است. برای اینکه حیات آن ادامه پیدا کند احتیاج به مراقبت و توجه دارد. اگر صمیمیت بین شما کمرنگ شده، می‌توانید آن را احیا کنید. 

2_نیازهای خود و همسرتان را شناسایی کنید و آن‌ها را باهم در میان بگذارید.

3_صحبت کنید. سعی کنید با گفتگو درباره مسائل‌تان راه حل پیدا کنید. گفتگو در آرامش بهترین راه حل است.

4_هرآنچه که باعث می‌شود شما بخواهید رابطه دیگری را شروع کنید، حاکی از آن است که نیازی دارید که برآورده نمی‌شود.

5_به فکر رشد و پیشرفت خود و همسرتان باشید. اگر تنها یکی از زوجین پیشرفت کند، زمینه اختلافات فراهم می‌شود و رضایت شویی از بین می‌رود. 

6_کارها را مشارکتی انجام دهید. بگذارید همسرتان بعد از چندین سال احساس کند نظرش برایتان مهم است و نقش کلیدی در خانه بازی می‌کند.

7_ برای پیشگیری از خیانت به همسرتان توجه کنید. اگر همسرتان احساس کند دوست داشته می‌شود، مورد احترام قرار می‌گیرد و مهم است، به فکر روابط فراشویی نمیفتد. 

8_به خودتان اهمیت دهید. کسی که به خودش نمی‌رسد و غرق در انجام امور فرزندان یا شغلش است، به مرور جذابیت‌هایش را از دست می‌دهد.

9_بسیاری از مسائل در ازدواج قراردادی هستند. به قرارهایی که بین خود و همسرتان می‌گذارید پایبند باشید. طبق قرارهای نگفته، عمل نکنید. همه چیز را بین خود و همسرتان واضح و روشن سازید.

10_زبان مشترک خلق کنید. بگذارید همسرتان بداند تفسیرتان از خیانت چیست و تفسیر همسرتان را بدانید.

 

پیشگیری از ورود به روابط مثلثی


شروع فرایند نفر سوم شدن معمولا تدریجی است و ممکن است شما چشم باز کنید ببینید وسط یک رابطه هستید. اما گاه برخی افراد تمایل به رابطه با فرد متاهل دارند، که فهمیدن این موضوع کمک بزرگی به پیشگیری از چنین روابطی می‌کند. در ادامه برخی دیگر از روش‌ها جهت جلوگیری از ورود به چنین روابطی اشاره شده است. 

1- پیشگیری از روابط مثلثی با جدی گرفتن نشانه‌ها

گاهی اوقات عدم سختگیری درباره برخی مسائل باعث می‌شود ناخواسته درگیر رابطه‌ای شوید که بیرون آمدن از آن برایتان دشوار است. اگر احساس می‌کنید یک مرد متاهل یا یک زن متاهل به شما نزدیک می‌شود و این نزدیکی خارج از حدی است که باید باشد، فاصله بگیرید. ممکن است فرد برایتان جذاب باشد. اما بدانید این رابطه عاقبت خوشی نخواهد داشت و شما در سراشیبی عاشق شدن قرار خواهید گرفت.

2- خواسته‌های خود را در نظر بگیرید

ببینید چه می‌خواهید. اولویت‌هایتان چیست. چه رابطه‌ای ایده آل شماست. قطعا داشتن یک تصور روشن از خواسته‌هایتان جلوی وارد شدن به رابطه‌های آسیب زا را می‌گیرد.

3- چه چیزی شما را به سمت یک مرد یا زن متاهل می‌کشاند؟

بررسی این عامل می‌تواند شما را از وارد شدن به این نوع از رابطه بازدارد و به پیشگیری از خیانت بپردازد. اگر این مسئله چند بار برایتان اتفاق افتاده است، کمک گرفتن از یک روانشناس می‌تواند به شما کمک کند.

4- خود را جای آن طرف دیگر بگذارید

اگر در آستانه یک رابطه مثلثی قرار گرفته‌اید، با قرار دادن خود در جای همسر فرد، می‌توانید حس همدلی و همدردی با وی را تجربه کنید و در نتیجه از آسیب زدن به وی جلوگیری نمایید.  چرا که با بررسی جنبه‌های مختلف این موضوع راه‌حل‌های مناسب را برای حل هر یک از تعت ارائه می‌دهد.

5- توجیه مانعی بر پیشگیری از روابط مثلثی

یکی از روش‌هایی که برخی افراد برای خیانت انتخاب می‌کنند، شروع به درد و دل کردن و از مشکلات روابط شویی حرف زدن می‌باشد. این افراد با گفتن چنین حرف‌هایی می‌خواهند به سمت شما آمدن را توجیه کنند. در چنین شرایطی از اینکه شخصا مداخله کنید و ناجی باشید، بپرهیزید. بهترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که او را به یک مشاور ارجاع دهید و خودتان فاصله تان را حفظ کنید. 



عامل ویران کننده روابط زن و شوهر


اولویت‌های خانوادگی

مهمترین منبع استرس‌زا در روابط بیشتر زوج‌ها، روابطی است که خارج از آن دو نفر است.
والدینتان، خواهر و برادرهایتان و دوستانتان را دست‌کم نگیرید. باید بدانید که وقتی به همسرتان بله» گفته‌اید یعنی او را به همه آدم‌های دیگر مقدم کرده‌اید.
خیلی از ازدواج‌ها فقط بخاطر همین ضعف در اولویت‌دهی دچار مشکل می‌شوند. هر کس آنها را سمتی می‌کشد بدون اینکه به سمت همدیگر کشیده شوند.
زوج‌ها در ازدواج‌های سالم یاد می‌گیرند که همدیگر را به هرکس و هرچیز دیگر مقدم بدانند.

فقدان ارتباط کلامی

این حقیقت دارد که زوج‌ها به طور متوسط فقط چند دقیقه در روز با هم ارتباط کلامی باکیفیت دارند.
هرج‌و‌مرج زندگی خیلی راحت شما را درگیر خود می‌کند و باعث می‌شود نتوانید با همسرتان صحبت کنید.
اما زندگی بدون ارتباط کلامی زندگی شویی موفقی نخواهد بود. سعی کنید زمانی را برای حرف زدن با همدیگر بگذارید.
در زمان حرف زدن توجه و تمرکزتان را معطوف هم کنید در ارتباط با مسائل روز و مثبت حرف بزنید.

استــرس

اینکه استرس‌مان را سر همسرمان خالی کنیم کار بسیار ساده‌ای است.
خیلی از ما عادت داریم تا وقتی پایمان را به منطقه آرامشمان یعنی خانه نگذاشته‌ایم همه چیز را در خودمان نگه داریم و بعد که وارد خانه شدیم منفجر شویم.
زوج‌های سالم باید از استرسشان برای نزدیک‌تر شدن به هم و تکیه کردن به همدیگر استفاده کنند، حالا منبع این استرس هرچه که باشد: از مشکلات مالی گرفته تا مشکلات کاری و بیماری. 

تکنـولوژی

اخیراً وبلاگ مردی را خواندم که تصمیم به طلاق گرفته بود، فقط اینکه می‌خواست از تلفن‌همراهش طلاق بگیرد.
این یک واقعیت است، خیلی از ما همیشه و در همه حال این عامل خطرناک برهم‌زننده روابط را همیشه با خودمان حمل می‌کنیم.
خیلی از ما وقتمان را در دنیای مجازی پر هرج‌ و مرج تکنولوژی و شبکه‌های اجتماعی تلف می‌کنیم، بدون اینکه وقتی برای صمیمی‌تر کردن رابطه با همسرمان بگذاریم.
پس گاهی تلفن‌هایتان را خاموش کنید، تلویزیون را از برق بکشید و سعی کنید برای همسرتان وقت بگذارید.

خـودخواهی

ازدواج یک درس دائمی و بزرگ از خودخواه نبودن است ؛ و ما یا اجازه می‌دهیم که این تجربه ما را بهتر کند و یا تلخ‌تر می‌شویم.
اینکه کسی را بر خودمان مقدم کنیم کار سختی است چون ذات ما طوری است که خودمان را به همه چیز و همه کس مقدم بدانیم.
هربار که به خودمان جواب مثبت می‌دهیم، به ازدواجمان جواب منفی داده‌ایم زیرا ازدواج مرد درمقابل زن نیست، ما درمقابل من است.

نبخشیدن همدیگر

بخشیدن و فراموش کردن یکی نیستند. وقتی نتوانیم این را بفهمیم، ناراحتی‌هایمان را برای مدتی طولانی در خودمان نگه می‌داریم. و این ناراحتی‌ها در آخر شروع به ویران کردن زندگی‌هایمان از داخل به بیرون می‌کنند. اما بخشش به معنی تبرئه کردن دیگران نیست، به معنی آزاد کردن خودمان است برای اینکه اجازه دهیم شریک زندگیمان درباره ی علت صحبت کند و مسئله رفع گردد و هم دیگر را ببخشیم و بذر کینه در دل نکاریم.

والدین شاغل برای بزرگ كردن فرزندانشان دغدغه‌های بسیاری دارند. یكی از این دغدغه‌ها تنها ماندن بچه‌ها در خانه است. البته ممكن است مادرانی هم كه شاغل نیستند در شرایطی، بخواهند فرزندشان را در خانه تنها بگذارند. در این بین بعضی از والدین كه دل نترسی دارند، به راحتی و بدون دلهره فرزندشان را حتی در سنین خیلی پایین، در خانه تنها می‌گذارند و بعضی دیگر بسیار محتاطند و حتی وقتی فرزند نوجوانشان در خانه تنها بماند، مضطرب و نگران می‌شوند.

راستی آیا تنها گذاشتن بچه‌ها در خانه كار درستی است؟ برای این‌كه بچه‌ها را تنها بگذاریم باید چه آموزش‌هایی به آنها بدهیم؟ پرسش‌هایی نظیر آنچه مطرح شد در این زمینه وجود دارد كه جوابگویی به آنها برای راحت‌تر تصمیم گرفتن درباره تنها ماندن فرزندانمان در خانه به ما كمك می‌كند.
 
بهتر است اگر فرزندتان قرار است برای زمان معینی تنها بماند برای آن زمانها برنامه ریزی دیگری داشته باشید مثلا کودکتان را چند ساعتی نزد یکی اقوام بگذارید؛ این باعث می شود هم خیال شما راحت باشد و هم فرزندتان از وقتش بهتر استفاده کند اما در مواقعی شرایطی پیش می آید که والدین مجبور به تنها گذاشتن کودکشان در خانه می شوند در این صورت چه باید کرد ؟

برای بسیاری از خانواده‌ها اتفاق می‌افتد در موقعیتی قرار بگیرند که ناچار شوند فرزند خود را برای مدتی در خانه تنها بگذارند. البته، تنها گذاشتن کودک در خانه‌ راه‌حلی است که معمولا توصیه نمی‌شود.

بنابراین،‌ آن را تنها به عنوان آخرین گزینه ببینید. اگر فرزندتان در زمان‌های معینی قرار است در خانه تنها بماند، بهتر است برای آن زمان‌ها از قبل برنامه‌ریزی داشته باشید. او را به کلاس‌هایی که علاقه دارد بفرستید، ‌اجازه بدهید از فضای کتابخانه متناسب با سنش استفاده کند یا به منزل یکی از اقوام برود. این برنامه‌ها به فرزند شما کمک می‌کند از وقتش بهتر استفاده کند و خیال شما هم راحت‌تر خواهد بود. با وجود این، در مواقعی، شرایط به گونه‌ای پیش می‌رود که تنها گذاشتن کودک در خانه اجتناب‌ناپذیر می‌شود. در این صورت‌ چه باید کرد؟



از چه سن و سالی کودک را تنها بگذاریم؟

اگر چه تنها گذاشتن کودک در خانه در سنین پایین هرگز توصیه نمی‌شود اما گاهی والدین بنابر شرایطی خاص، این کار را به عنوان آخرین راه حل انتخاب می‌کنند. فرمول خاصی برای تنها گذاشتن کودکان در خانه وجود ندارد، اما بی‌تردید سن و سال کودک یکی از مهمترین مؤلفه‌ها برای تصمیم‌گیری در این باره است. توجه به ویژگی‌های شخصیتی و سلامت روان کودک، بلوغ روانی، داشتن مهارت و توانایی وی برای مدیریت تنهایی و مراقبت از خویش و همچنین شرایط محیطی از جمله عواملی است که در تصمیم گیری قطعی نقش بسزایی دارد.

كودكی كه در زمینه مقابله با اتفاقات آموزش ندیده، كودكی كه هنوز خطر را نمی‌شناسد و دست به كارهای خطرناك می‌زند، كودكی كه از تاریكی، تنها ماندن یا حبس شدن می‌ترسد، كودكی كه مسائل امنیتی را یاد نگرفته یا كودكانی كه ناتوانی جسمی خاصی دارند را نمی‌توان در خانه تنها گذاشت حتی اگر 8 یا 10 سال به بالا باشند.

زمان تنها گذاشتن از دیگر نکاتی که برای تنها گذاشتن کودک در خانه باید بدان توجه داشت‌ زمانی است که کودک در خانه تنها می‌ماند. بهتر است این زمان تا حد ممکن کوتاه باشد. بسیاری، یک تا سه ساعت را برای تنها ماندن کودک در خانه، ‌بسته به آمادگی‌ها و توانایی‌های کودک و سایر شرایط، ذکر کرده‌اند و بیشتر از آن اصلاً به نفع کودک نیست.

برخی والدین فکر می‌کنند اگر کودک به خواب برود، دیگر تا وقتی او بیدار می‌شود، ‌برای تنها گذاشتن او در خانه فرصت دارند. اما اگر اتفاق دیگری افتاد چطور؟ اگر او زودتر بیدار شد چطور؟ به علاوه، در شرایط اضطراری، ‌مثل وقتی که کودک بیمار است، حتی اگر یک سرماخوردگی ساده باشد، زمان مجاز برای تنها ماندن کودک در خانه به صفر می‌رسد. هنگام بیماری، بسیاری از موقعیت‌ها و شرایط پیش‌بینی‌ناپذیرند و می‌توانند احتمال خطر را بالا ببرند.

در موارد ترس از تاریكی و تنهایی در كودكان و عدم امكان تماس با والدین و نبود جایی كه كودك بتواند كمك بطلبد و نیز ناامنی خانه و در معرض ی بودن، باید در مورد تنها گذاشتن كودك هنگام شب تجدید نظر جدی كرد. همچنین، وقتی كودكان خوابند، خانه را به امید این‌كه تا برگردید بیدار نمی‌شوند ترك نكنید، چرا كه ممكن است فرزندتان به محض این‌كه شما از خانه بیرون می‌روید بیدار شود و معلوم نیست چه اتفاقی بیفتد. در ضمن تنها گذاشتن خواهر و برادرها با هم، بسته به سن كودك و توانایی‌های شناختی فرزندان بزرگ‌تر و قدرت حفاظت از فرزندان كوچك‌تر و داشتن مهارت‌های لازم هنگام بروز مشكل و همچنین وجود روابط دوستانه بین خواهر و برادرها، اشكالی ندارد.

کودکانی که از تنهایی می‌ترسند و حتی در حضور خانواده تلاش می‌کنند از تنها ماندن در فضاهای مختلف خانه اجتناب کنند و یا کودکانی که بیش فعال‌اند و ممکن است از تنهایی به عنوان فرصتی برای پرداختن به فعالیتهای خطرآفرین استفاده کنند را هیچگاه نباید در خانه تنها گذاشت.



چقدر با اضطراب جدایی آشنا هستید؟ 
مفهوم اضطراب جدایی، در برخی موارد، در تنها گذاشتن کودک در خانه مهم می‌شود. گاهی والدینی که فرزند وابسته‌ای دارند که بسیار از تنها ماندن و جدا شدن از آن‌ها حتی برای زمانی کوتاه می‌ترسد، تصمیم می‌گیرند برای این که به او یاد بدهند روی پای خودش بایستد و این همه نترسد،‌ او را به تنها ماندن عادت بدهند: دوبار که تنها بمونه دیگه نمی‌ترسه»، بذار یه روز تو خونه خودش تنها باشه ببینه در و دیوار ترس نداره.» اما در واقع، در مواردی که کودک مبتلا به اضطراب جدایی است‌ چنین تصمیمی می‌تواند به‌شدت به او آسیب بزند و شرایط را از پیش بدتر کند. ممکن است کودکی دقیقاً به اختلال اضطراب جدایی مبتلا نشود، ‌اما داشتن رگه‌ها یا نشانه‌هایی از آن هم نیاز به توجه تخصصی و بالینی دارد و باید در چنین مواردی با یک متخصص م شود و شیوه‌ی درمانی مناسب به کار برده شود.

كودكی كه می‌توانیم در خانه تنها بگذایم باید مشكلات جسمی یا روان‌شناختی قابل توجه نداشته باشد. این مشكلات هم می‌تواند مقطعی باشد و هم دائمی؛ مقطعی مثل مریضی‌هایی نظیر سرماخوردگی و تب و. یا دائمی مانند مشكلاتی مثل دیابت و. ممكن است فرزند شما از یك افسردگی یا اضطراب مقطعی در رنج باشد یا كلا یك بیماری روانشناختی ژنتیكی و دائمی داشته باشد؛ مثل بیش فعالی. این بچه‌ها نیاز به مراقبت دارند و اگر تنها باشند ممكن است مشكلی برایشان پیش بیاید. مثلا بچه‌ای كه تب دارد، ممكن است بر اثر بالا رفتن تبش دچار تشنج شود؛ حتی اگر این تب در اثر یك سرماخوردگی ساده باشد.


به طور کلی روانشناسان معتقدند حدود سنی  بالاتر از ۷ یا ۸ سالگی مناسب‌ترین زمان شروع تنها گذاشتن کودک در خانه است، اگر چه عده‌ای از کودکان را هرگز نمی‌توان قبل از ۱۰ و ۱۲ سالگی به تنها ماندن در خانه دعوت کرد.


در مورد امنیت جسمانی کودک چند نکته را حتما رعایت کنید: قفل کردن در خانه کمکی نمی‌کند: برخی والدین فکر می‌کنند که اگر در خانه را روی کودک خود قفل کنند و بروند،‌ همه‌چیز روبه‌راه خواهد بود. البته این کار می‌تواند جلوی برخی از اتفاقات ناگوار مانند ورود غریبه به خانه، یا خارج شدن کودک از منزل و آسیب‌های ناشی از آن را بگیرد،‌ اما از طرف دیگر،‌ اگر برای کودک اتفاقی بیفتد، خانه آتش بگیرد یا‌ دچار جراحت شود، نه راه فراری دارد و نه می‌تواند از افراد دیگر مثلا همسایه کمک بگیرد. بنابراین،‌ قفل کردن در راه چاره نیست.

- مواد خطرناک، آتش‌زا و داروها: مطمئن شوید مواد خطرآفرین را دور از دسترس و جای امنی قرار داده‌اید.
- آموزش کمک‌های اولیه : و نحوه‌ مقابله با خطراتی مانند آتش‌سوزی.
- آســـیب‌های روانی : از دیگـر مشکلاتی که تنها گذاشتن کودک در خانه ایجاد می‌کند، ‌آسیب‌های روانی است. کودکی که از تنهایی می‌ترسد‌ با تنها ماندن در خانه تجربه‌های تلخی خواهد داشت که به او آسیب می‌رساند. کودکی که بعد از مدرسه، به خانه‌ای می‌آید که در آن هیچ‌کس نیست‌ دچار احساس تنهایی و مورد بی‌توجهی قرار گرفتن می‌شود.



چه موقع می توانید فرزندتان را تنها بگذارید؟ 

بالاخره وقتی هم می‌آید که فرزندتان به استقلال کافی برای تنها ماندن در خانه می‌رسد و شما می‌توانید بدون نگرانی برای میهمانی رفتن یا رسیدن به کارهای شخصی یا خرید خانه بیرون بروید. اما این سن چه وقتی است؟ کی می‌توانید مطمئن باشید کودکتان بخوبی از خودش مراقبت می‌کند، دست به کار خطرناکی نمی‌زند یا در را روی غریبه‌ها باز نمی‌کند؟

۱- کودک باید نشانه‌ای از حس مسئولیت پذیری، آگاهی از نیازهای دیگران و قدرت تصمیم‌گیری مستقلانه در وجودش داشته باشد تا بتواند مدتی را در تنهایی بگذراند. او باید اعتماد به نفس و استقلال کافی از والدین داشته و بتواند بخوبی مشکلات یا خواسته‌هایش را مطرح کند.

۲- کودکانی که مدتی در خانه تنها می‌مانند باید بدانند در موقعیت‌های خاص چه کارهایی انجام دهند. بنابراین قبل از آنکه فرزندتان را در خانه تنها بگذارید بارها کارهایی را که باید انجام بدهد یا ندهد با او مرور کنید و برای مدتی او را زیر نظر بگیرید که آیا قادر به اجرای آنها هست یا نه.

۳- اگر همسایه یا دوست مطمئنی که در صورت وم بتواند به کودک کمک کند در نزدیکی شما زندگی نمی‌کند بهتر است حتی اگر فرزندتان برای تنها ماندن در خانه آمادگی دارد، او را تنها نگذارید.

۴- هنگامی که فرزندتان تنها در خانه مانده راه‌های دسترسی کافی به خودتان را برای او فراهم کنید. به او تماس گرفتن با تلفن همراهتان را بیاموزید و طوری رفتار کنید که مطمئن باشد در دسترس او هستید.

۵- مطمئن شوید مواد خطرآفرین را دور از دسترس و جای امنی قرار داده‌اید.

۶- اگر کودک تمایلی به تنها ماندن ندارد و راضی نیست، او را در خانه تنها نگذارید. در واقع، خواست و میل کودک در این مورد نقشی تعیین‌کننده دارد.

۷- زمانی است که کودک در خانه تنها می‌ماند. بهتر است این زمان تا حد ممکن کوتاه باشد. بسیاری، یک تا سه ساعت را برای تنها ماندن کودک در خانه، ‌بسته به آمادگی‌ها و توانایی‌های کودک و سایر شرایط، ذکر کرده‌اند و بیشتر از آن اصلاً به نفع کودک نیست.

كودكی كه تنها می‌ماند، باید در حد قابل قبولی مهارت‌های زندگی و اجتماعی را كسب كرده باشد. این مهارت‌ها مهارت‌هایی است نظیر اجتناب از غریبه‌ها و رعایت احتیاط ‌های لازم برای دوری از خطر.
 

اگر كودكی را تنها می‌گذارید، باید حس اعتماد و صمیمیت متقابلی بین كودك و والدین وجود داشته باشد. برای این‌كه بتوانید فرزندتان را در خانه تنها بگذارید، باید مطمئن باشید كه او توانایی تنها ماندن در خانه را دارد و او نیز باید آنقدر با شما صمیمی و رو راست باشد كه با یك تعامل درست و منطقی بتواند از پس این مسوولیت بربیاید و هر اتفاقی را با شما در میان بگذارد.

اگر شما به فرزند خود اعتماد نداشته باشید، هم خود آرام و قرار ندارید و هم اعتماد به نفس فرزندتان را با كنترل‌های بیش از حد و نگرانی‌های غیر منطقی از او خواهید گرفت. برای این‌كه فرزندمان را در خانه تنها بگذاریم، باید مهارت‌هایی را به او یاد بدهیم.

او باید بتواند تا اندازه‌ای موارد اورژانس را مدیریت كند. موارد اورژانس مواردی است نظیر آتش‌سوزی، ورود غریبه به خانه و. همچنین بهتر است، هر چه زودتر برای آماده کردن او برای تنها ماندن دست به کار شوید:

1) مهارت های خانگی
هر روز کار کوچکی در خانه را به او بسپارید. مراقب باشید کاری را به او بسپارید که متناسب با سن و توانایی های او باشد تا احساس شکست و سرخوردگی نکند. با این کار به او کمک می کنید اعتماد به نفس خود را بالا ببرد و توانمندی هایش را بهتر بشناسد. همچنین می تواند کم کم مهارت هایی بیاموزد که در صورت تنها ماندن به آنها نیاز خواهد داشت، مانند درست کردن یک ساندویچ یا سالاد ساده یا کار کردن با وسایلی مانند مایکروویو.

2) از عهده شرایط بحرانی برآمدن
در مورد موقعیت های خاص و اینکه در چنین مواقعی، قدم به قدم چه باید کرد در موقعیت های مناسب با او صحبت کنید.سخنرانی به جایی نمی رسد. مهم است که این کار را در مواقعی انجام دهید که موضوع واقعا برای او جالب است و گوش می دهد. مثلا وقتی برق می رود، به او بیاموزید که چطورلامپ اضطراری را پیدا کند. جای شمع ها را به او نشان بدهید و حتی در مواقعی، این کار را مثل یک بازی تمرین کنید. در موارد دیگر، مثلا وقتی بوی گاز بیاید، یکی از پرده ها آتش بگیرد، لوله آب بترکد و همه جا پر از آب شود هم با بازی، تصور موقعیت و تمرین، آموزش های لازم را به او بدهید. 

3) شماره های ضروری
فهرستی از شماره های ضروری تهیه کنید. اورژانس، آتش نشانی، همسایه نزدیک ومطمئن، محل کار پدر یا مادر و یک یا دو نفر از اقوام مطمئن و نزدیک. مطمئن شوید که کودک جای فهرست را می داند و شماره ها را یاد گرفته است. همچنین به او بیاموزید که در صورت تماس، چه باید بگوید. به علاوه، او باید نشانی خانه خودتان را به خوبی بلد باشد.

4) او را کم کم به تنهایی عادت دهید
دفعات اول، برای چند دقیقه فقط او را تنها بگذارید و بعد، در مورد احساسش با او صحبت کنید. اگر نگران شده یا ترسیده، هنوز زمان مناسب برای تنها گذاشتن او نرسیده است. اگر هم شرایط را خوب ارزیابی کرده بود، کم کم او را به تنها ماندن عادت بدهید و هر بار هم توصیه های لازم را به او ارائه کنید، از جمله اینکه در نبود شما چه کند؛ تلویزیون ببیند، ساندویچی را که برایش آماده کرده اید بخورد، بازی کند یا تکالیفش را تمام کند.

در كل مواردی مانند اجتناب از غریبه‌ها پای تلفن، ‌پشت در منزل و. باید به او یاد بدهیم با غریبه‌ها حرف نزند و به آنها نگوید كه در خانه تنها است، مدیریت در مواقع اورژانس مثل آتش‌سوزی و زله و سوختگی و جراحت؛ یعنی باید به فرزند خود یاد دهیم كه در مواقع خطر چگونه فرار كند یا خود را از آن مصون بدارد؛ آماده كردن یك خوراكی سالم یعنی فرزند شما باید بتواند برای خود یك غذای سالم تهیه كند مثل گرم كردن غذا یا پوست كندن میوه؛ رفت و آمد امن و سالم به این معنی كه فرزند شما باید بتواند از خیابان رد شود، سوار آسانسور شود یا با احتیاط از پله‌ها بالا و پایین برود و تمام مسائلی را كه مربوط به رفت آمد به تنهایی می‌شود را بتواند به درستی انجام دهد؛ آشنایی با سایر خطرات احتمالی در منزل، مثل رفتن برق، خراب شدن یك وسیله، افتادن یك چیز درون چاه و استشمام بوی گاز یا دود و. توانایی تماس با والدین در هر زمانی كه احساس نیاز یا خطر كرد یعنی فرزند شما باید بتواند با تلفن كار كند و در صورت نیاز شماره شما یا جاهای دیگراز قبیل آتش‌نشانی، پلیس و همسایه مطمئن را بگیرد.

این موارد را باید با تمرین‌های متوالی به فرزند خود یاد دهید و هنگاهی كه خود نیز در خانه هستید از او بخواهید اینها را رعایت كند تا ببینید كه یاد گرفته است یا نه. مثلا اگر در خانه اتفاقی افتاد، از او بخواهید مدیریت كند و خود تنها نظاره‌گر باشید».



ویژگی های کودکی که می تواند تنها بماند

کودکانی که قادرند سر وقت به مدرسه بروند، مشکلات خود را حل کنند، تکالیف مدرسه‌شان را انجام دهند و می‌توانند به والدینشان بگویند که چه موقع از خانه خارج می‌شوند و به موقع برمی‌گردند، کودکانی که قدرت تصمیم‌گیری مستقل در وجودشان هست و زود نمی‌ترسند، آمادگی تنها ماندن در خانه را دارند.

هم‌چنین کودک باید بتواند درباره خواسته‌ها و نیازهایش راحت با والدین خود صحبت کند و ترس‌ها و نگرانی‌هایش را هنگام تنهایی، با پدر و مادرش در میان بگذارد.

والدینی که تصور می‌کنند فرزندانشان این ویژگی‌ها را دارند، می‌توانند کودک خود را تنها بگذارند.

کودکی می تواند در خانه تنها بماند که از اعتماد به نفس کافی برخوردار باشد. زیاد نترسد و از بیان خواسته خود خجالت نکشد. بتواند احساس خود را با والدینش در میان بگذارد و آنقدر با والدین خود رابطه خوب و صمیمانه ای داشته باشد که در صورتی که هر مشکلی به وجود آمد، یا هر نگرانی ای داشت، قبل از هر چیز آن را با والدین خود در میان بگذارد. به علاوه، او باید مهارت های کلامی کافی را برای برقراری ارتباط با دیگران داشته باشد.


عواقب تنها گذاشتن کودکان ترسو
کودکی که از تنهایی می ترسد با تنها ماندن در خانه تجربه های تلخی خواهد داشت که به او آسیب می رساند. کودکی که بعد از مدرسه، به خانه ای می آید که در آن هیچ کس نیست دچار احساس تنهایی و مورد بی توجهی قرار گرفتن می شود، چون همه کودکان دوست دارند وقتی از مدرسه به خانه برمی گردند، اتفاقات روزمره را برای کسی تعریف کنند، در مورد احساس خود صحبت کنند و مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند تا شاید راه حلی برای آن ها پیدا کنند.

بنابراین، اگر نمی توانید در همان لحظه همراه فرزندتان باشید و او تنهاست، زمان های دیگر وقت کافی به او اختصاص دهید تا بتواند با شما صحبت کند. زمان مشخصی را در روز فقط برای گوش دادن به حرف های او بگذارید. مثلاً بعد از عصرانه، بعد از فلان سریال، بعد از اخبار ساعت فلان، زمانی که مشخص باشد و سر قرار خود هم بمانید. البته با علاقه و توجه گوش کردن شما است که نیاز او را برطرف می کند، نه این که از سر اجبار و با اکراه، این کار را انجام دهید.

 گاهی والدینی که فرزند وابسته ای دارند که بسیار از تنها ماندن و جدا شدن از آن ها حتی برای زمانی کوتاه می ترسد، تصمیم می گیرند برای این که به او یاد بدهند روی پای خودش بایستد و این همه نترسد، او را به تنها ماندن عادت بدهند: دو بار که تنها بمونه دیگه نمی ترسه »، بذار یه روز تو خونه خودش تنها باشه ببینه در و دیوار ترس نداره».

اما در واقع، در مواردی که کودک مبتلا به اضطراب جدایی است چنین تصمیمی می تواند به شدت به او آسیب بزند و شرایط را از پیش بدتر کند. ممکن است کودکی دقیقاً به اختلال اضطراب جدایی مبتلا نشود، اما داشتن رگه ها یا نشانه هایی از آن هم نیاز به توجه تخصصی و بالینی دارد و باید در چنین مواردی با یک متخصص م شود و شیوه ی درمانی مناسب به کار برده شود.

والدین معمولا به اشتباه توانمندی كودكانشان را برای مدیریت مسائل روزمره و موارد اورژانس، بیشتر از آنچه هست تخمین می‌زنند و آموزش‌های شفاهی به كودكان بدون تمرین عملی به واسطه این‌كه اطمینان خاطر والدین را به اشتباه افزایش می‌دهد و نظارت آنها را كم می‌كند، می‌تواند خطرناك و ناقص باشد. از این رو همین كه فرزندتان توانست مهارت‌ها را به طور شفاهی به شما بگوید كافی نیست و احتیاج دارد كه در عمل نیز این توانایی را به شما نشان دهد تا از یادگیری عملی او مطمئن شوید چرا كه گاهی بچه‌ها تنها لغات را حفظ می‌كنند و معنی آن را نمی‌دانند یا در معنی دچار اشتباه می‌شوند. در این صورت به توضیحات عملی شما نیاز دارند تا معنی درست آن جمله یا كلمه را بفهمند. یادتان باشد، كوچك‌ترین و پیش پا افتاده‌ترین كارها هم برای كودكان نیاز به آموزش دارد، مخصوصا در مواقعی كه خطری كودك را تهدید می‌كند.

نیازهای عاطفی زن باردار را در بخش‌های مختلفی می‌توان بررسی کرد؛ از حمایت‌هایی که نیاز دارند تا احساسات مختلفی که ممکن است تجربه کنند. بدیهی است که برطرف نشدن این نیاز‌ها و بی توجهی به آن‌ها، پیامدهای بدی برای وضعیت مادر و جنین خواهد داشت. در دوره بارداری ن دستخوش تغییرات عظیمی می‌شوند. تنظیمات هورمونی بدنشان تغییر می‌کند تا آن‌ها را آماده پرورش کودک، زایمان و مادری کند. در واقع خلق و خوی ن باردار تحت تاثیر هورمون‌ها تغییرات عمده ای می‌کند و در نتیجه نیازهایشان در این زمان متفاوت خواهد بود. آگاهی از این نیازها به مردان کمک می‌کند تا بهتر به درک همسر خود بپردازند و از او مراقبت کنند.


علل تغییر در نیاز‌های عاطفی زن باردار

نیازهای عاطفی ن در دوران بارداری می‌تواند تحت تاثیر عوامل مختلی قرار گیرد این عوامل عبارتند از:

1. اضطراب و بارداری

شاید یکی از اولین هیجان‌هایی که مادران باردار را درگیر می‌کند ترس از آینده و اضطراب باشد. حتی در بارداری‌های برنامه ریزی شده، ن وقتی از بارداری شان مطمئن می‌شوند، دچار اضطراب می‌شوند. بدین معنی که آن‌ها نگران بسیاری از مسائل می‌شوند، از قبیل سالم بودن کودک، مسائل مالی، نحوه تربیت کودک آینده و. . بهره‌مندی از مشاوره کودک برای تربیت صحیح نگرانی‌های شما را در این رابطه از بین می‌برد.

یکی از نیازهای مادران در این دوران دریافت حمایت و آرامش از همسر می‌باشد. اگر همسر بتواند وسایل آرامش همسرش را فراهم کند، به نگرانی‌هایش گوش دهد و به او اطمینان خاطر دهد، او می‌تواند از این اضطراب‌ها گذر کند.

2. نیازهای عاطفی زن باردار | احساس افسردگی و پشیمانی

به علت تغییرات هورمونی، ن باردار دستخوش احساس غم می‌شوند. یکی از علل این امر می‌تواند احساسات مرتبط با بی کفایتی باشد. ممکن است آن‌ها فکر کنند که نمی‌توانند مادران خوبی باشند، از پس این مسئله بر نمی‌آیند، یا مشکل برایشان بسیار بزرگ و چالش برانگیز به نظر برسد. تمامی این مسائل بر احساس غم و افسردگی دامن می‌زند و حتی ممکن است از بارداری پشیمان شوند.

اضطراب ورود یک فردِ جدید به خانواده و تغییراتی که با خود به همراه خواهد آورد، همراه با غمی که گفته شد همگی فرد را در معرض پشیمانی قرار می‌دهد و ممکن است آرزو کند به وضعیت قبلی خود برگردد. در این شرایط ن نیاز به یک حامی دارند. فردِ با تجربه ای که آن‌ها را مطمئن سازد. در عین حال همراهی و همدلی همسر می‌تواند هیجاناتشان را تنظیم کند.

3. تغییرات جسمانی

تغییرات جسمانی همراه با بارداری، اضافه وزن و سایر مسائل ممکن است اعتماد به نفس زن باردار را پایین بیاورد. در این شرایط وی نیاز روحی دارد که از طرف همسرش تایید شود. همسر باید اطمینان دهد که او را همانطور که هست دوست دارد و می‌پذیرد و اضافه وزن مسئله نگران کننده‌ای نیست.

انواع نیازهای عاطفی زن باردار

نیاز‌های عاطفی ن باردار شامل گرفتن حمایت، محبت و توجه، مراقبت، رابطه جنسی، هم فکری و ملاطفت می‌باشد. در ادامه هر کدام از این نیاز‌ها به اختصار شرح داده شده‌اند.

1. نیاز به حمایت از نیازهای عاطفی زن باردار

اساسی‌ترین نیاز ن در این دوران حمایت است. حمایت می‌تواند اشکال مختلفی داشته باشد:

حمایت اطلاعاتی : حضور نی که قبلا تجربه بارداری داشته‌اند، گروه‌های مادران باردار، گرفتن اطلاعات از متخصص از جمله حمایت‌های اطلاعاتی می‌باشد.

حمایت عاطفی : شنیده شدن و همدلی دریافت کردن در این دوران حائز اهمیت است. همسر زن باردار باید بر طرف کننده این نیازها باشد.

کارهای منزل: به علت تغییرات جسمی در این دوران ممکن است انجام برخی امور منزل یا نگهداری از فرزندان دیگر برای زن باردار سخت باشد. در این شرایط همکاری و کمک همسر و اطرافیان بسیار ارزشمند است.

حمایت اجتماعی: برخی ن باردار که قبل از بارداری شاغل بوده‌اند و الان در مرخصی هستند، ممکن است در منزل دچار کسالت شوند. در این حالت همسر می‌تواند با حضورش از کسالت وی بکاهد یا زمینه ای فراهم کند که دوستان همسر به دیدنش بیایند یا محیط اجتماعی شان را گسترش دهند.

2. نیاز به محبت و توجه در دوران بارداری

یکی از نیاز‌های اساسی هر زنی در ازدواج دریافت محبت و توجه از جانب همسر می‌باشد. این نیاز تحت شرایط خاص مضاعف می‌گردد. قطعا یکی از این شرایط خاص، دوره بارداری است. ن در این دوران حساس‌تر و شکننده‌تر بوده و ممکن است آستانه تحمل پایین تری داشته باشند. دیدن اینکه همسرشان به آن‌ها توجه می‌کند، از آن‌ها مراقبت کرده و برای آرامششان می‌کوشد، قوت قلب بزرگی خواهد بود. برای مثال می‌توانید در طول روز با همسرتان تماس بگیرید، به او یادآوری کنید که دوستش دارید، یا به او پیشنهاد دهید که در کارها کمکش می‌کنید.

3. نیاز به مراقبت از نیازهای عاطفی زن باردار

علاوه بر کارهایی که همسر برای زن می‌کند، خود فرد باردار باید به کارهایی مبادرت ورزد که باعث آرامشش می‌شوند. مثلا خرید یک کتاب، گذاشتن گل در خانه، کلاس یوگا، انجام ریلکسیشن (مراقبه) یا هرچیز دیگری که باعث آرامش خاطر می‌شود.

4. نیاز به رابطه جنسی

ممکن است بعد از شنیدن خبر بارداری، زوجین احساس خوبی به داشتن رابطه جنسی نداشته باشند، یا فکر کنند این کار به جنین صدمه می‌زند. در واقع رابطه جنسی یکی از پایه‌های اصلی صمیمیت زوجین است و صمیمیت چیزی است که یک زن باردار به آن نیاز دارد. علاوه بر نوازش‌های غیر جنسی، خود رابطه جنسی نباید در بارداری قطع شود. مگر در شرایط خاص که پزشک ن ممنوعیت دخول داده است.

در غیر این صورت مانند قبل در ماه‌های اول می‌توانید رابطه جنسی برقرار کنید و به ارگاسم برسید. در ماه‌های آخر هم با رعایت برخی مسائل می‌توانید رابطه جنسی برقرار کنید و در صورت ممنوعیت می‌توانید از روش‌هایی که برای رابطه جنسی در دوران بارداری پیشنهاد شده است استفاده کنید. مطمئن باشید این امر باعث آرامش شما و لذت خود و همسرتان می‌شود و از تنش‌هایتان می‌کاهد.

5. نیاز به همفکری

ممکن است اشتغال فکری همسرتان نسبت به تهیه کردن سیسمونی و انتخاب اسم فرزندتان بیشتر از شما باشد و در این موارد نیاز به همفکری شما داشته باشد. این هم فکری کمک می‌کند بار فشار‌های روانی روی زن کمتر شده، احساس کند همسرش همراهش هست و حواسش به او هست.

6. نیاز به ملاطفت از جمله نیازهای عاطفی زن باردار

به خاطر حساس بودن و شکننده بودن روحیه ن در دوره بارداری ممکن است شنیدن برخی جملات از اطرافیان برایشان سخت باشد و برخی مسائل را اشتباه متوجه شوند. بر نگرانی‌های ن باردار نیفزایید. مثل اینکه بگویید: الان تا می‌تونی بخواب، بعدا دیگه خواب راحت نخواهی داشت. در مورد سزارین کردن، نحوه شیر دادن و سایر مسائل که تصمیمات شخصی وی هستند، برایش دلهره ایجاد نکنید و در آن‌ها دخالت نکنید.


پیامدهای برطرف نشدن نیاز‌های عاطفی زن باردار

برطرف نشدن نیازهای عاطفی زن باردار در حیطه‌های مختلفی اثر منفی می‌گذارد. با این وجود مادر و نوزاد بیشترین تاثیر را می‌پذیرند. در ادامه پیامدهای مؤثر بر مادر و نوزاد بررسی شده‌اند:

پیامدهای مؤثر بر مادر

ممکن است احساس‌های طبیعی مانند اضطراب و افسردگی شدت پیدا کنند و خود را به شکل اختلالات مختلف نشان دهند. مثلا ممکن است زن باردار دائما در اضطراب باشد، افسردگی شدید بگیرد، عملکردهایش مختل شود و احساس بی کفایتی کند. از طرف دیگر در زن ممکن است احساس خشم زیادی نسبت به همسرش ایجاد شود و همین مسئله رابطه شان را تحت تاثیر قرار دهد. در این زمینه نوع رفتارها و واکنش‌های همسر اهمیت می‌یابد.

زنی که احساس طرد شدن بکند، یا احساس کند در این مسیر تنهاست و همسرش به او توجهی نشان نمی‌دهد، رابطه‌اش را با او کم می‌کند. اختلافات گذشته برایش یادآوری می‌شوند و ممکن است از روابط شویی کناره گیری کند. گاه زوجین نمی‌توانند از پس مشکلات خود در این دوران بر بیایند و دلسردی در روابط آن‌ها حتی دوران بعد از زایمان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد و به جهت تربیت فرزندان نیز مشکل ایجاد می‌کند. به همین دلیل لازم است هر چه سریعتر برای حل مشکلات به مشاوره خانواده مراجعه کنید.

پیامدهای موثر بر جنین

طبق تحقیقات هورمون‌های مادر بر جنین تاثیر می‌گذارد، برای مثال در زمانی که مادر اضطراب دارد هورمون کورتیزول بیش از حد ترشح می‌شود و باعث نقص در رشد کودک می‌گردد. استرس‌های شدید دوران بارداری و غم‌های مادر در شکل گیری شخصیت و خلق و خوی کودک موثر هستند. کودکانی که دوران جنینی سختی داشته‌اند، بعداز تولد بیشتر گریه می‌کنند، تحریک پذیرتر هستند و ساعات خواب و بیداری نامنظم تری دارند. بنابراین نمی‌توان وضعیت روانی مادر را بی تاثیر بر جنین دانست. 

 

سوالات متداول

وظایف مرد در دوران بارداری زن چیست؟

حمایت، مراقبت و توجه از جمله وظایف مردان در زمان بارداری همسر خود است. همچنین لازم است تا در این دوران بر رفتارهای خود بیشتر دقت کنند و احتیاجات مادر باردار و جنین او را فراهم کنند.

بدرفتاری با زن باردار چه عواقبی دارد؟

بدرفتاری با همسر در این دوران و عدم توجه به نیازهای او منجر به از بین رفتن صمیمیت زوجین و دلسردی آن‌ها می‌شود که ممکن است تا بعد زایمان نیز ادامه داشته‌باشد.

خصوصیات بچه های طلاق چیست؟ به باور برخی طلاق باعث خصوصیات خاصی در بچه های طلاق می‌شود. به دلیل آسیب پذیری بیشتر کودکان، طلاق والدین، کودکان را بیشتر تحت تاثیر قرار می‌دهد. آن‌ها توانایی‌های شناختی لازم برای انطباق دادن خود با شرایط جدید را ندارند بنابراین طلاق می‌تواند به بحرانی جدی برای آن‌ها تبدیل شود. تداوم یافتن ارتباط کودک با والدین و کیفیت آن، تعیین کننده میزان صدمه‌ای است که به کودک وارد می‌شود. در ادامه به بررسی خصوصیات بچه‌های طلاق می‌پردازیم. آگاهی از این خصوصیات به شما کمک می‌کند تا با برنامه‌ریزی مناسب، تاثیر منفی طلاق را کاهش دهید.

خصوصیات بچه های طلاق | نجات یافته یا قربانی؟

در مورد آثار و آسیب های طلاق نمی‌توان نسخه واحدی برای تمام کودکان طلاق نوشت. نحوه جدایی والدین، میزان صلاحیت سرپرست جدید کودک و حفظ روابط والدین با فرزندشان تعیین کننده خصوصیات بچه های طلاق خواهد بود. زمانی که پدر و مادر تصمیم به طلاق می‌گیرند، روند آن باید به گونه‌ای باشد که کمترین آسیب را برای کودک خود رقم بزنند. آنچه اهمیت دارد این است که دعواها و بحث خود را به دنیای کودک وارد نکنید. متناسب با سن کودک با او صحبت کنید و به او توضیح دهید که به دلیل عدم تفاهم چاره‌ای جز این نداشتید. 

مستعد شدن کودکان طلاق برای اختلال های روانی

در جریان طلاق، کودکان ممکن است هجوم احساساتی مانند ترس از تنهایی، عدم امنیت، بی‌اعتمادی به آینده یا تنفر را تجربه کنند که می‌تواند زمینه ساز بروز اختلالات روانی مانند اضطراب و نگرانی، سوء مصرف مواد و خودکشی در آینده آن‌ها شود. در ادامه به بررسی ویژگی‌های کودکان طلاق می‌پردازیم.

بروز احساس گناه از خصوصیات بچه های طلاق

بعد از طلاق والدین، اولین فکری که ممکن است به ذهن کودک خطور کند این است که حتما اشتباهی انجام داده یا تقصیر او بوده که شما جدا شدید. خیلی مهم است که قبل از طلاق با کودک خود صحبت کنید و متناسب با فهم او دلیل طلاق خودتان را بگویید.

حس دوگانه تاسف و خوشحالی

اگر از فرزندان طلاق بپرسید که الان چه حسی دارند، ممکن است دچار سردرگمی شوند. از یک طرف به خاطر خانواده‌ای که ندارند تاسف می‌خورند از طرف دیگر خوشحال هستند که از تنش ناشی از جنگ و دعوای والدین رهایی پیدا کرده‌اند.


خودپنداره منفی از خصوصیات بچه های طلاق

گاهی کودک ممکن است نگران این باشد که دیگر پدر و مادرش دوستش ندارند. پس تصویر منفی نسبت به خودش پیدا می‌کند که دوست داشتنی نیست، در صورتی که این حس تداوم پیدا کند به انزوا و افسردگی کودک منجر می‌شود. پس توجه داشته باشید که عشق خودتان را به او ابراز کنید و نشان دهید که همیشه شاهزاده قلب شما باقی می‌ماند.

افت تحصیلی

سازگاری کودک با طلاق والدین نیاز به زمان دارد پس احتمالا در ابتدا به دلیل حواسپرتی و عدم تمرکز دچار افت تحصیلی می‌شود. در شرایطی ممکن است به دلیل خشم و عصبانیت با بچه‌های دیگر درگیر شود. بهتر است با معلم و مشاور مدرسه صحبت کنید و آن‌ها را در جریان بگذارید. 


ایزوله کردن خود از خصوصیات بچه های طلاق

کودکان طلاق به دلیل تجربه سختی که داشتند و والدین شان آن‌ها را ترک کردند، در اعتماد کردن به دیگران محتاط می‌شوند چون نمی‌خواهند دوباره طرد شوند. پس برای اعتماد دوباره نیازمند احساس امنیت هستند.

اولویت دادن یکی از والدین

کودک طلاق با یکی از والدین خود، رابطه صمیمی تری برقرار می‌کند و او را به دیگری ترجیح می دهد. نباید کودک را تحت فشار بگذارید تا احساسش را تغییر دهد.

دید منفی نسبت به ازدواج از خصوصیات بچه های طلاق

فرزندان طلاق ممکن است در آینده تمایلی برای پذیرش تعهد یا ازدواج کردن نداشته باشند. البته این دید منفی تا حد زیادی به روابط والدین و نحوه جدا شدن آن‌ها بستگی دارد چون نمی‌خواهند اتفاقی که برای والدین‌شان افتاده است را دوباره تجربه کنند.

خلاءعاطفی

یکی از خصوصیات بچه های طلاق خلاءعاطفی است. کودکتان برای اینکه از لحاظ عاطفی سیراب شود به محبت پدر و مادر نیاز دارند. سرپرستی صرفا یکی از والدین یا خانواده آن ها نمی‌تواند این کمبود را جبران کند.



چطور آسیب طلاق را بر کودکان کاهش دهیم؟

نحوه برخورد و رفتار با کودک طلاق برای کاهش آسیب‌های جدایی بسیار اهمیت دارد. طلاق شما نباید باعث شود که کودکتان از والد دیگر خودش محروم شود. توجه داشته باشید که ذهنیتی منفی از والد دیگر، در کودکتان ایجاد نکنید و از او به عنوان وسیله‌ای برای انتقام گرفتن و دوری جستن از همسر سابقتان استفاده نکنید. زمانی که پیش شماست باید با تجربه‌ای خوب آن جا را ترک کند تا بتواند دوری شما را بهتر تحمل کند. 



نادیده گرفتن دنیای کودک طلاق

هنگامی که شما و همسرتان درگیر مشکلات و کارهای مربوط به طلاق هستید، ممکن است از کودکتان غافل شوید. ولی او در این زمان فشار زیادی را تحمل می‌کند. به فرزندتان باید این حس را منتقل کنید که همیشه حمایتگر هستید و او را تنها نمی‌گذارید تا کودک بتواند احساس امنیت داشته باشد و برای شوک بزرگی که پیش رو دارد آماده شود. در غیر این صورت ممکن است هر کاری کند تا توجه تان با کارهایی مانند مصرف مواد یا خود زنی و . جلب کند.  

شرایط طلاق را به گونه‌ای فراهم کنید تا کمترین آسیب به کودک وارد شود. رفتار صحیح والدین آب سردی است بر آتش احساسات منفی که کودکان طلاق ممکن است به دلیل مشکلات، در دوران کودکی و نوجوانی خود با آن رو‌به‌رو می‌شوند. برای کاهش آسیب‌ها بهتر است پیش از طلاق و بعد از طلاق با یک مشاور خانواده در ارتباط باشید.

سوالات متداول درباره خصوصیات بچه های طلاق

به نظر شما در یک خانواده در حال فروپاشی، پدر و مادر بیشترین آسیب را می‌بینند یا فرزندان؟

مسلماً افرادی که می‌خواهند طلاق بگیرند و فرزند دارند، بسیار نگران آینده فرزندانشان هستند و این نگرانی حتی می‌تواند آینده خودشان را تحت الشعاع قرار دهد. اما از آنجا که آنچه در این دنیا ظریف‌تر است میزان آسیبش هم بیشتر است، فرزندان که مانند نهال هستند زودتر آسیب دیده و آینده شان تباه می‌شود.

زندگی کردن کودک با یکی از والدین برای سلامت روان او خطر آفرین است؟

بله، حتماً. زندگی کردن کودک با یکی از والدین می‌تواند آسیب زا باشد و ضرورت دارد تا بعد از جدایی والدین، کودک بتواند به نوعی با هر دو والد دیدار داشته باشد. بر اساس پژوهش‌های صورت گرفته، آسیب‌هایی از قبیل اعتیاد، شکست تحصیلی یا ترک تحصیل، خشونت و اضطراب و افسردگی می‌تواند از عوارض طلاق بر کودکان باشد لذا مراقبت عاطفی از کودکان طلاق توسط والدین بسیار مهم است.


آیا با تست اعتیاد به ترامادول آشنایی دارید ؟ ترامادول یک داروی مخدر است که در گروه شبه مخدرها جای می‌گیرد. این داروی مخدر صنعتی ممکن است از طرف پزشک برای تسکین برخی دردهای شدید تجویز شود و یا به صورت خودسرانه توسط  افراد مورد سوء مصرف قرار بگیرد. مصرف خود سرانه این دارو فرد را دچار وابستگی می‌کند و به مرور اعتیاد را در او شکل می‌دهد. گاهی افراد به دلایل مختلف مانند استخدام، ازدواج یا درخواست خانواده مجبور به انجام تست های تشخیص اعتیاد می‌شوند. متاسفانه نتایج تست های اعتیاد را می‌توان با مصرف برخی داروها و تقلب مثبت کرد و علاوه بر این احتمال خطا درتمام آزمایش‌ها وجود دارد.


ترامادول و اعتیاد به ترمادول چگونه است؟

ترامادول دارویی مسکن و شبه مورفین است. این دارو کاربرد ضد درد دارد و برای بیماران با دردهای شدید تجویز می‌شود. ترامادول نوعی مخدر صنعتی محسوب می‌شود و در نتیجه سوءمصرف آن اثراتی مشابه با سایر مخدرها نظیر، تریاک، هرویین، شیره و . را دارد. با این تفاوت که ترامادول گیرنده‌های سروتونین در مغز را نیز فعال می‌کند و در نتیجه علاوه بر احساس آرامش و کاهش درد، فرد در ابتدای مصرف احساس سرخوشی و شادی کاذب را نیز تجربه می‌کند، اما دیری نمی گذرد که اعتیاد به ترامادول ایجاد می‌شود.

 
انواع تست اعتیاد به ترامادول

تست های اعتیاد به ترامادول به طور کلی به دو صوت آزمایشگاهی و غربالگری صورت می گیرد. در تست آزمایشگاهی تشخیص به واسطۀ نمونه گیری از خون، ادرار، بزاق و موی افراد انجام می‌شود. در تست‌های غربالگری آزمایش به وسیلۀ کیت‌ها و یا تست نواری انجام می شود که خودتان نیز می‌تواند از داروخانه آن را تهیه کنید. این نوع تست نسبت به تست‌های آزمایشگاهی دقت پایین‌تری دارد و ارزان است.

معمولا در تشخیص اعتیاد به ترامادول از کیت رپید تست ترامادول (rapid tra drug test) استفاده می شود و در صورت تقلب یا مشکوک بودن به نتیجۀ آزمایش مجددا از تست آزمایشگاهی استفاده می‌کنند. در میان تست‌های آزمایشگاهی نیز نمونه ادرار رواج بیشتری دارد که در ادامه توضیحات بیشتری در مورد این دو روش توضیحات بیشتری ارائه خواهیم کرد.

اعتیاد به ترامادول | رپید تست ترامادول

رپید تست ترامادول به صورت کیت شامل بروشور و نوار تست می‌شود. این روش برای تشخیص کیفی ترامادول در ادرار است و به صورت نمونه گیری بر روی نوار تست و بدون نیاز به ظرف نمونه گیری انجام می شود. نوار تست موجود در این کیت شامل ذرات متصل به آنتی بادی مونوکلونال می‌شود که خاصیت ضد ترامادولی دارد و از ترکیب پروتئین_ ترامادول کنژوگه تهیه شده. این روش بر اساس روش ایمونوکروماتوگرافی عمل می‌کند و حساسیت آن 300 میلی گرم است.

نحوۀ تشخیص در روش رپید تستِ اعتیاد به ترامادول

در این روش نمونۀ ادرار از طریق خاصیت مویینگی به سمت بالای نوار حرکت می کند. اگر ترامادول موجود در ادرار پایین تر از 300 میلی گرم باشد، محل های اتصال به ذرات پوشیده شده از آنتی بادی را در تست پر نمی کند و نتیجه منفی اعلام می شود. عملکرد نوار تست کاملا در بروشور توضیح داده شده است و به این صورت است که آنتی بادی موجود در نوار با ترامادول موجود در نمونۀ ادرار ترکیب و جذب می شود. در نهایت خط ایجاد شده در ناحیه (c) نشانۀ آن است که مقدارنمونۀ لازم برای تست کافی بوده است و بعد از چند دقیقه اگر میزان ترامادول در ادرار زیاد باشد خطی رنگی در ناحیه خط تست (T) تشکیل می شود و نتیجۀ آزمایش مثبت است.

اعتیاد به ترامادول | مثبت شدن کاذب نتیجه رپید تست

مصرف برخی داروها می تواند در نتیجه تست ترامادول تداخل ایجاد کند. از جمله آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

- در صورت مصرف کاربامازپین متابولیسم ترامادول افزایش می یابد.
- داروهای مهارکننده باز جذب سروتونین، نظیر نفازودون و ونلافاكسین
- داروهای نورولپتیك

 

اعتیاد به ترامادول | تست ادرار 

آزمایش ادرار دقت بیشتری دارد و حتی پس از 3 الی 4 روز کنار گذاشتن مواد می تواند مصرف را نشان دهد. برخی افراد برای منفی کردن نتیجۀ آزمایش خود تقلب می کنند که این یکی از مشکلات تست ادرار است. برای مثال برخی افراد ممکن است برای منفی شدن آزمایش قبل از تست آب زیادی مصرف کنند که در نتیجه به علت رقیق بودن و رنگ و شفافیت ادرار به احتمال زیاد نمونۀ ادرار توسط آزمایشگاه رد می شود.

 

اعتیاد به ترامادول | تقلب در تست ادرار

تقلب در تست ادرار به روش‌های مختلفی انجام می شود. برای مثال ممکن است که فرد موادی نظیر آبلیمو یا آب را در نمونه خود محلول کند و یا از انداختن ناخن در تست استفاده کند. با این حال مسئولین اجرای تست امروزه با دقت بسیار بالایی عمل می کنند و در صورت مشکوک شدن به نتیجه آزمایش فرد می توانند از آزمایش های تکمیلی استفاده کنند که این کار تقلب فرد را آشکار می سازد. به همین خاطر اگر نمی خواهید نتیجه آزمایشات مثبت شود بهتر است به جای تقلب به فکر درمان و ترک باشید. استفاده از کمک مشاوره ترک اعتیاد می تواند در این زمینه موثر باشد.

بی نظمی و شگی همسر و تاثیر آن بر روابط زوجین

شگی و عدم توجه به نظافت شخصی، تاثیر منفی بسیاری بر رابطه زوجین گذاشته و مشکلات زیادی را ایجاد می‌کند. نامرتب بودن محیط خانه باعث برهم خوردن تعادل زندگی می‌شود. همچنین ممکن است فرد شه در آراستگی و نظم شخصی نیز با مشکل مواجه باشد، به همین دلیل فرد به تدریج نسبت به همسر خود سرد می‌شود و علاقه خود را برای رابطه جنسی با او را از دست می‌دهد. رابطه جنسی نقش بسیار مهمی در رضایت زوجین از زندگی شویی دارد و با کاهش میل جنسی، به تدریج زوجین از یکدیگر دور می‌شوند و حتی ممکن است این جدایی به طلاق عاطفی یا طلاق قانونی منجر شود. 

همچنین برخی از زوجین با گذشت زمان، به زیبایی و تمیز بودن ظاهر خود اهمیت چندان نمی‌دهند و این گونه خود را توجیه می‌کنند که بعد از چند سال زندگی مشترک نیاز به این کارها نیست. اما این نگرش درست نیست و لازم است زوجین به بهانه صمیمیت، کیفیت رابطه خود را فدا نکنند و این مسئله برای آن‌ها مهم باشد که همیشه مورد تایید همسر خود قرار بگیرند.

 

شگی موضوعی ذاتی یا اکتسابی؟

تحقیقات نشان داده است ژنتیک تا حدودی می‌تواند در شگی افراد تاثیرگذار باشد. شگی در بین افراد که سابقه خانوادگی شگی دارند بیشتر مشاهده شده است اما هنوز ژن مربوط به آن مشخص نیست. از طرف دیگر این نظریه وجود دارد که قواعد مربوط به شگی و نظم در دوران یک و نیم تا سه سالگی در کودک شکل می‌گیرد. به این صورت می‌توان گفت که اساس رعایت نظم و ترتیب در دوران کودکی شکل می‌گیرد و تربیت والدین و معلمان نیز تاثیر گذار است.

 

مقابله با بی نظمی و شگی همسر

به طور معمول، افراد شه قبول ندارند که مشکل از آن‌ها می‌باشد و معتقد هستند مدل زندگی و عاداتشان کاملا درست است اما در زمان مواجه شدن با مشکل، متوجه رفتار اشتباه خود می‌شوند و برای رفع آن اقدام می‌کنند. در واقع اولین قدم برای مقابله با شگی، پذیرفتن رفتار اشتباه توسط خود فرد می‌باشد. عادات‌ اشتباه به سرعت تغییر نمی‌کند و برای اصلاح آن باید شکیبا بود. همچنین زمانی که فرد برای ترک عادات خود تلاش می‌کند، لازم است همسر او با رفتارهای کلامی، او را تشویق کند. مثلا جملاتی همچون "امروز خیلی آراسته شدی" و "خانه امروز خیلی تمیز است" از جمله تشویق‌های کلامی موثر می‌باشد. با این جملات فرد نشان می‌دهد متوجه تغییرات همسر خود شده است و او را  برای ادامه تغیرات مثبت مصمم‌ترمی‌کند.

در مواقع نادر ممکن است، شگی ریشه در دوران کودکی فرد داشته باشد در این مواقع فرد نیاز به مشاور و روانکاو برای درمان دارد. 


 

راهکارهای مقابله با بی نظمی و شگی همسر

شما می‌توانید با انجام نکات بیان شده، عادت شگی همسر خود را تا حدودی کاهش دهید.

انتظارات خود را به همسرتان نشان دهید

زن و شوهر آیینه یکدیگر می‌باشند و در رفتار یکدیگر بسیار تاثیرگذارهستند. برای ایجاد تغییر در همسر خود، ابتدا لازم است به آراستگی خود اهمیت بدهید و نظر او را نیز در این زمینه بپرسید. با همسر خود صحبت کنید و به او نشان دهید که باید تغییرات را در خود به وجود آورد. مثلا همسر خود را تشویق به انجام کارهای خانه با یکدیگرکنید به این صورت او متوجه می‌شود در امور خانه نیز نقشی دارد و باید توجه بیشتری به نظم داشته باشد.

از رفتارهای کلامی منفی استفاده نکنید تا به بهبود بی نظمی و شگی همسر کمک کنید

بدترین راه برای مقابله با شگی همسر، رفتارها و جملات منفی است. جملاتی همچون" از دستت خسته شده‌ام" ، "باز که خونه رو به هم ریخته‌ای" یا "باز که به خودت نرسیدی" بسیار منفی هستند و معمولا نتیجه کاملا برعکس دارند. همسر شما با شنیدن این عبارات، در مقابل شما گارد می‌گیرد و بیشتر از قبل به رفتارهای خود ادامه می‌دهد.

برای کسب آگاهی بیشتر در زمینه رفتار با همسر کلیک کنید.


غیر مستقیم با همسرتان صحبت کنید

برخی مواقع نمی‌توان به صورت مستقیم شگی و بی نظمی همسر را با او درمیان گذاشت، مثلا در شرایطی که شما به تازگی ازدواج کرده‌اید و عمق رابطه تان به قدر کافی زیاد نیست، صحبت کردن منتقدانه باعث رنجیده خاطر شدن همسرتان شود. مثلا می‌توانید به همسرتان بگویید که نظم و آراستگی برای شما اهمیت زیادی دارد و با هدیه کردن یک عطر، انتظارات خود را به صورت غیر مستقیم به او بگویید. همچنین می‌توانید از او برای مرتب کردن خانه کمک بخواهید دراین مواقع او متوجه می‌شود در انجام این کار سهیم است.

اختلال نقص توجه _ بیش فعالی (ADHD) در کودکان با تحرک زیاد و توجه پایین خود را نشان می دهد. انرژی زیاد و تحرک بالای کودکان بیش فعال سبب دردسرهایی برای کودک، والدین و کادر مدرسه می شود. کودکان بیش فعال معمولا تمامی انرژی خود را صرف جنب و جوش می کنند، تا جایی که دیگر توان و زمانی برای کارهای دیگر مانند یادگیری، انجام تکالیف مدرسه و ندارند، از طرفی در برخی از این کودکان نقص توجه نیز دیده می شود؛ پس اگر به موقع درمان نشوند ممکن است به سمت ترک تحصیل و مسیرهای انحرافی کشیده شوند. از همین رو لازم است بعد از تشخیص و شناسایی علائم بیش فعالی، برای درمان کودک بیش فعال خود اقدام کنید، تا از بروز پیامدها و عواقب بعد از آن در دوره های نوجوانی و جوانی پیشگیری شود.

 

 

اختلال نقص توجه _ بیش فعالی (ADHD)

بیش فعالی (ADHD) یکی از شایع ترین اختلالات در بین کودکان می باشد، به طوری که حدود سه تا پنج درصد کودکان در سنین مدرسه به بیش فعالی مبتلا هستند. میزان شیوع در پسران بیشتر از دختران است. در این اختلال الگوی پایداری از فعالیت بیش از حد، کم توجهی و رفتارهای تکانشی دیده می شود. نشانه های بیش فعالی در کودکان معمولا قبل از ورود آنان به مدرسه بروز می یابد.

 

نحوه و سن تشخیص بیش فعالی

ADHD در کودکان در سنین مختلف تشخیص داده می شود. این اختلال در نوزدان نیز ممکن است وجود داشته باشد، ولی به طور معمول علائم و نشانه های آن، قبل از هفت سالگی بروز پیدا می کند. از آنجایی که یکی از بارزترین نشانه های کودکان بیش فعال عدم تمرکز و بی توجهی آنهاست، معمولا در دوران مدرسه توسط معلم و یا والدین مشخص می شود. 

 

انواع بیش فعالی در کودکان

با توجه به مشکلاتی که ADHD برای کودک به وجود می آورد، این اختلال را در سه دسته کلی طبقه بندی می کنند، هر کدام از آن ها را در ادامه شرح داده ایم:

اختلال بیش فعالی از نوع بی توجه

کودکان با اختلال بی توجهی، فعالیت زیادی ندارند در واقع مشکل اصلی این کودکان عدم توجه و عدم تمرکز می باشد. به همین دلیل ممکن است به سادگی اختلال در آن ها شناسایی نشود.

اختلال بیش فعالی از نوع بیش فعال_ تکانشگری

کودکان مبتلا به نوع بیش فعال_ تکانشگر مشکلی در حفظ توجه ندارند، ولی نشانه های بیش فعالی رفتاری در آن ها به وضوح دیده می شود.

اختلال بیش فعالی از نوع ترکیبی

کودکانی که در این دسته قرار می گیرند تمام علائم بی توجهی، بیش فعالی و تکانشگری را نشان می دهند.

 

علائم شایع در اختلال بیش فعالی _ نقص توجه

با آگاهی از نشانه های اختلال ADHD می توانید زودتر آن را در کودک تان تشخیص داده و برای درمان زودهنگام اقدام نمایید. از نشانه ها و علائم شایع در کودکان بیش فعال می توان به موارد زیر اشاره کرد:

_ پریدن مکرر وسط صحبت دیگران، ناتوانی در برنامه ریزی و تمام کردن تکالیف

_ پرحرفی، نداشتن صبر و حوصله یا عصبی و حساس بودن

_ نداشتن تحمل برای ایستادن در صف و رعایت نوبت

_ برانگیختگی، بهم زدن بازی بقیه‌ و هل دادن بقیه‌ی کودکان و طرد شدگی توسط همسالان

_ نداشتن مهارت های لازم در برقراری ارتباط‌های اجتماعی با دیگران

_ گم‌کردن وسایل شخصی

_ تحرک بیش از حد، محدودیت میدان توجه و فراموشکاری، تکانشگری

_ لجبازی، عدم ثبات عاطفی و هیجان پذیری

 

علت و عوامل موثر در به وجود آمدن بیش فعالی در کودکان

دلیل بروز بیش فعالی در کودکان ترکیبی از عوامل ژنیتیکی و محیطی می باشد. این کودکان در بخش هایی از مغز دچار نقص جزئی هستند. از عوامل محیطی که می تواند در بروز بیش فعالی در کودکان موثر باشد می توان به موارد زیر اشاره داشت:

_ سیگار کشیدن یا مصرف الکل در بارداری توسط مادر

_ بروز مشکلات حین بارداری یا زایمان مادر

_ سابقه وجود اختلال نقص توجه _ بیش فعالی در خویشاوندان

_ مسمویت ناشی از سرب موجود در هوا حاصل از دود اتومبیل ها و آلودگی هوا

_ مصرف غذاهای محتوی افزودنی هایی مانند شیرین کننده های مصنوعی، رنگ دهنده های خوراکی و مواد نگهدارنده غذایی

 

پیامدهای پیش فعالی در آینده کودک

از جمله پیامدهای عدم درمان به موقع بیش فعالی کودکان می توان به طرد شدن توسط همسالان، بروز رفتارهای ضد اجتماعی، گرایش به مصرف مواد مخدر (مقاله ارتباط اعتیاد و بیش فعالی را بخوانید)، افسردگی، اختلالات یادگیری و شدید شدن علائم ADHD در نوجوانی اشاره داشت. والدین باید توجه داشته باشند، تربیت کودک بیش فعال به تنهایی کار ساده ای نبوده و برای مقابله با این پیامد ها باید برای زندگی با کودک بیش فعال خود آمادگی لازم را پیدا نمایند.

 

مشاوره و درمان بیش فعالی کودکان

اگر با توجه به نشانه ها و علائم گفته شده در این مقاله متوجه بیش فعالی کودک خود شدید، توصیه می کنیم هر چه سریع تر برای دریافت مشاوره و درمان بیش فعالی توسط یک فرد متخصص در زمینه کودکان و نوجوانان اقدام کنید. مشاوره کودک می تواند به شما در یادگیری روش های تربیتی و آموزشی مناسب، نحوه رفتار صحیح با کودک بیش فعال و درمان این اختلال کمک کند. با خدمات درمانی مخصوص تا حد زیادی از مشکلات این کودکان در خانه و مدرسه کم خواهد شد. در جلسات درمانی مهارت های لازم برای کودکان بیش فعال نیز به بچه ها آموزش داده خواهد شد. همچنین به والدین درباره چگونگی صحبت درباره بیش فعالی با کودک آموزه هایی داده می شود. این درمان ها در کودکی کنترل بیش فعالی در بزرگسالی را آسان تر می کند. 

امروزه علاوه بر درمان های روانشناختی و دارویی از ورزش های مناسب برای کودکان بیش فعال جهت تخلیه انرژی و بالا بردن تمرکز آن ها استفاده می شود. اگر کودکی مبتلا به ADHD دارید، حتما با مراکز تخصصی در ارتباط باشید تا از جدیترین درمان ها بهره مند شوید.


ترس از رد شدن و شکست تنها مانع بزرگ موفقیت در زندگی بزرگسالان است.

تجربه ترس از شکست در کلمات ” من نمی‌توانم” ، من نمی‌توانم” می‌باشد.

ما آن را در قسمت جلوی بدن، در شبکه عصبی پشت معده که همراه با ضربان قلب شدید، تنفس سریع و خفگی در گلو می‌باشد احساس می‌کنیم.

ترس از رد شدن عملکرد را مختل کرده و روش بیان را مهار می‌کند. ما این موضوع را زمانی یاد می‌گیریم که والدین ما شرط عشق ورزیدن به ما را پیرو رفتار ما قرار می‌دهند.

اگر ما کاری را انجام دهیم که آنها را راضی کند، آنها به ما عشق و رضایت می‌دهند. اگر کاری را انجام بدهیم که آنها دوست نداشته باشند، آنها از عشق ورزی و حس رضایت صرفنظر می‌کنند که ما این موضوع را به عنوان طرد شدگی یا رد شدن تفسیر می‌کنیم.

در بزرگسالان، افرادی که با عشق مشروط بزرگ می‌شوند، مشغول عقاید دیگران می‌شوند.

بسیاری از انسان‌ها رفتار نوع A را ایجاد می‌کنند که با خصومت، بدگمانی و وسواس نسبت به عملکرد، نسبت به برخی از استانداردهای بالای تعیین نشده مشخص می‌شود.

این موضوع با نگرش من باید، من مجبورم” بیان می‌شود و با این احساس همراه است که من برای خشنود کردن رئیسم، باید سخت تر کار کنم و به موفقیت بیشتری دست یابم”.

بیش از ۹۹٪ بزرگسالان هر دو ترس‌های شکست و طرد شدن را تجربه کرده‌اند یا می‌کنند. آنها در دام احساس من نمی توانم، اما ” مجبورم،” ” مجبور،” اما ” نمیتونم” گرفتار شده‌اند.

یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید ( به خودتان عشق بورزید)

پادزهر این ترس‌ها، پیشرفت شجاعت، شخصیت و عزت نفس است.

نقطه مقابل ترس در واقع عشق، عشق به خود و احترام به خود است.  عمل کردن با شجاعت در شرایط ترسناک صرفاً تکنیکی است که باعث می‌شود تا نظر ما نسبت به خودمان به حدی تقویت شود که ترس ما فروکش کند و باعث می‌شود تا ترس؛ توانایی تأثیرگذاری بر رفتار و تصمیماتمان را از دست بدهد.

یکی از قدرتمندترین تکنیک‌هایی که تاکنون برای غلبه بر ترس و از بین بردن استرس ایجاد شده است، ” از بین بردن نگرانی یا بزن به چاک نگرانی” نامیده شده است.

بسیاری از مردم به من گفتند که این روش ساده نگرش آنها را از منفی به مثبت تغییر داده و به آنها این امکان را داده است تا از آنچه که فکر می‌کردند در کار و زندگی شخصی خود تاثیرگذارتر باشند.

در اینجا ۴ مرحله از فرمول من آورده شده است:

۱- مشکلتان را بنویسید.

مرحله اول این است که موقعیت یا مشکلی را که برای آن نگران هستید را در یک نوشته توضیح دهید ( بنویسید).

بهترین روش این است که یک کاغذ و قلم بردارید و از بالای صفحه تا پایین صفحه  را از وسط خط بکشید.

در سمت چپ صفحه کاغذ، جواب سوال، من دقیقاً از چه چیزی نگران هستم؟” را بنویسید. توضیحی واضح از مشکلتان را بنویسید.

در کل، ۵۰% از تمامی مشکلات در این مرحله تعریف، قابل حل است. در پزشکی می‌گویند: تشخیص دقیق، نصف درمان است”. بسیاری از نگرانی‌های ما به این دلیل وجود دارند که ما وقت نمی‌گذاریم تا بنشینیم و به طور واضح تعریف کنیم که چه چیزی باعث نگرانی ما می‌شود.

 

۲- بدترین نتیجه ممکن را بنویسید.

مرحله دوم نوشتن بدترین نتیجه ممکن از وضعیت نگران کننده است. در سمت راست صفحه، به این سؤال پاسخ دهید، بدترین چیز ممکن که می‌تواند در نتیجه این مشکل رخ دهد چیست؟”.

ممکن است پول، رابطه، شغل، سرمایه گذاری، سلامتی  یا اعتبار خود را از دست بدهید. هرچه هست، آن را بنویسید.

مراحل یک و دو به سرعت استرسی را که سبب نگرانی می‌شود را از بین خواهند برد.

آنچه که ما فهمیدیم این است که مقاومت در برابر بدترین نتیجه ممکن که سبب اکثر اضطراب‌ها  و استرس‌ها می‌شود با نگرانی مرتبط است. هنگامی که بدترین چیز ممکنی را که می‌تواند رخ دهد، یادداشت کردید متوجه خواهید شد که آرام آرام دست از نگرانی برخواهید داشت.

 

۳- پذیرای بدترین نتیجه‌ی ممکن باشید.

مرحله سوم پذیرش بدترین نتیجه ممکن در صورت بروز آن است. فقط به خودتان بگویید، خوب، اگر اینگونه اتفاق بیفتد، یاد می‌گیرم با آن زندگی کنم.” وقتی تصمیم گرفتید که بدترین وضعیت را بپذیرید، دیگر چیزی برای نگرانی نخواهید داشت. تمام استرس‌های ناشی از انکار و امتناع از مواجهه با بدترین وضعیت ممکن، ناگهان ناپدید می‌شوند.

۴- بهبود وضعیت بد

مرجله چهارم این است که بلافاصله وضعیت بد را بهبود دهید. اگر در صورت بروز اتفاق بد، تصمیم گرفتید که پذیرای آن باشید،  اکنون به هر کاری که ممکن است انجام دهید تا مطمئن شوید که بدترین اتفاق رخ نمی‌دهد، فکر کنید. هنگامی که نگرانی خود را متوقف کردید و تصمیم گرفتید که بدترین وضعیت را بپذیرید، ذهن شما آرام و روشن و قادر به تفکر خلاق خواهد بود. با غلبه بر ترس، اکنون می توانید کاری سازنده انجام دهید.

به یاد داشته باشید، نگرانی صرفاً نوعی ترس پایدار؛ ناشی از تردید و دودلی است. تنها پادزهر واقعی برای نگرانی اقدام هدفمند می‌باشد. آنقدر مشغول انجام کاری در مورد وضعیت خود باشید که دیگر وقت نگرانی نداشته باشید. وقتی اقدام کردید، اعتماد به نفس، شجاعت و احساس کنترل شما برمی‌گردد و ترس‌های شما را از بین می‌برد.

در اینجا دو کار وجود دارد که می‌توانید برای خلاص شدن از نگرانی‌های خود انجام دهید:

* اول، در یک طرف از صفحه  لیستی از تمام مواردی که باعث ایجاد استرس یا نگرانی در حال حاضر می‌شود را تهیه کنید.

* دوم، در طرفی دیگر، بدترین اتفاقی را که ممکن است در نتیجه‌ی آن رخ دهد را یادداشت کنید. شما از اینکه بسیاری از نگرانی‌هایتان با انجام این تمرین ناپدید شدند شگفت زده خواهید شد.


آخرین جستجو ها

Keri's game rcolmandstilos کارآفرینی در یک نگاه aliabdi67@ فروشگاه جواد Melissa's info arbakel taubuttransua iderrinri Jermaine's blog snowinmatpo